نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد بیوشیمی، گروه زیستشناسی، دانشگاه لرستان
2 زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرم آباد،ایران
چکیده
در شرایط نرمال فیزیولوژیکی، پروتئینها عمدتاً دارای ساختار کروی و محلول در آب هستند. در برخی شرایط پروتئینها به ساختارهایی به نام فیبریلها یا پلاکهای آمیلوئیدی که نامحلول و بیماریزا هستند تبدیل میشوند. در این مطالعه، اثرات عصاره هیدروالکلی جَفت بلوط ایرانی (Quercus brantii) بر شکلگیری فیبریل های لیزوزیمِ سفیده تخممرغ و همچنین اثر این عصاره بر حذف فیبریلهای از پیش شکلگرفته بررسی شده است. به همین منظور لیزوزیم سفیده تخممرغ در حضور و غیاب عصاره هیدروالکلی جَفت بلوط در دمای ˚C60 به مدت 15 روز انکوبه شد. اثر عصاره با استفاده از آزمونهای اتصال CR، طیف سنجی CD و تست فلورسانس THT و ANS و میکروسکوپ FE-SEM مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد که عصاره جَفت بلوط در تمامی نسبتهای مورد آزمایش دارای اثر مهاری بر شکلگیری فیبریل-های آمیلوئید است. همچنین عصاره جَفت اثر تسریعکننده بر تجمعزدایی فیبریلهای آمیلوئیدی دارد و بیشترین اثر بر تجمعزدایی فیبریلهای در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبریل مشاهده میشود. از نتایج به دست آمده در این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که جَفت بلوط حاوی ترکیباتی است که میتواند بهعنوان عوامل موثر در تهیه داروها برای حذف پلاکهای آمیلوئیدی در درمان بیماریهای وابسته به آمیلوئید بکار گرفته شود.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Investigation of the effect of Quercus brantii fruit-hull extract on hen egg-white lysozyme fibrilation and defibrillation
نویسندگان [English]
1 Department of Biology, Faculty of Science, Lorestan University, Khorramabad, Ir
2 Biology Department, Science Faculty, Lorestan University, Khorramabad, Iran
چکیده [English]
In normal physiological conditions, proteins are mostly spherical and water-soluble. In some cases, proteins are converted into structures called fibrils or amyloid plaques that are insoluble and pathogenic. In this study, the effects of hydroalcoholic extracts of Quercus brantii fruit-hull on the formation of hen egg-white lysozyme fibrils as well as the effect of this extract on the elimination of preformed HEWL fibrils have been investigated. For this purpose, lysozyme was incubated in presence and absence of Q. brantii extract at 60 ˚C for 15 days. The effect of extract was evaluated using CR binding assay, CD spectroscopy, THT and ANS fluorescence testing, and FE-SEM microscope.
The results showed that Q. brantii extract in all tested ratios has an inhibitory effect on the formation of amyloid fibrils. Also, the extract has an accelerating effect on the defibrillation of amyloid aggregates and the greatest effect of it on defibrillation is observed in the ratio of 0.5: 1 extract to fibril. From the results obtained in this study, it can be concluded that Quercus brantii fruit-hull contains compounds that can be used as agents in the preparation of drugs for the removal of amyloid plaques in the treatment of amyloid-dependent diseases.
کلیدواژهها [English]
بررسی اثر عصاره جَفت بلوط بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی و تجمعزدایی فیبرهای پروتئین لیزوزیمِ سفیده تخممرغ
معصومه فرامرزیان و دکتر سیفاله بهرامیکیا*
ایران، خرم آباد، دانشگاه لرستان، گروه زیستشناسی
تاریخ دریافت: 01/07/1398 تاریخ پذیرش: 24/02/1399
چکیده
در شرایط نرمال فیزیولوژیکی، پروتئینها عمدتاً دارای ساختار کروی و محلول در آب هستند. در برخی شرایط پروتئینها به ساختارهایی بنام فیبریلها یا پلاکهای آمیلوئیدی که نامحلول و بیماریزا هستند تبدیل میشوند. در این مطالعه، اثرات عصاره هیدروالکلی جَفت بلوط ایرانی (Quercus brantii) بر شکلگیری فیبریل های لیزوزیمِ سفیده تخممرغ و همچنین اثر این عصاره بر حذف فیبریلهای از پیش شکلگرفته بررسی شده است. به همین منظور لیزوزیم سفیده تخممرغ در حضور و غیاب عصاره هیدروالکلی جَفت بلوط در دمای ˚C60 بمدت 15 روز انکوبه شد. اثر عصاره با استفاده از آزمونهای اتصال CR، طیف سنجی CD و تست فلورسانس THT و ANS و میکروسکوپ FE-SEM مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عصاره جَفت بلوط در تمامی نسبتهای مورد آزمایش دارای اثر مهاری بر شکلگیری فیبریلهای آمیلوئید است. همچنین عصاره جَفت اثر تسریعکننده بر تجمعزدایی فیبریلهای آمیلوئیدی دارد و بیشترین اثر بر تجمعزدایی فیبریلهای در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبریل مشاهده میشود. از نتایج بدست آمده در این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که جَفت بلوط حاوی ترکیباتی است که می تواند بعنوان عوامل موثر در تهیه داروها برای حذف پلاکهای آمیلوئیدی در درمان بیماریهای وابسته به آمیلوئید بکار گرفته شود.
واژه های کلیدی: Quercus brantii، عصاره بلوط، فیبریلهای آمیلوئید، بیماریهای آمیلوئیدی، پلاکهای آمیلوئیدی، لیزوزیم سفیده تخممرغ، HEWL
* نویسنده مسئول، تلفن: 09166614082، پست الکترونیکی: bahramikia.s@lu.ac.ir
مقدمه
در شرایط بیماریزا مانند جهش، استرس، تب و افزایش سن؛ پروتئینهای از اشکال طبیعی خود خارج شده و در شکل پلاکها (فیبریلهای) آمیلوئیدی تجمع مییابند. این اشکال نامحلول پروتئینی که غنی از ساختارهای ثانویه صفحات بتا هستند با تجمع در اندامهای مختلف مانند مغز، روده، کلیه و غیره موجب بیماریهای مختلف مانند آلزایمر، آتاکسی مغزی-نخاعی، آنسفالوپاتی اسفنجی و غیره میشوند (14 و 19).
برای پیشگیری یا درمان بیماریهای آمیلوئیدی رویکردهای متفاوتی در نظر گرفته شده است. از جمله این رویکردها میتوان به مواردی مانند استفاده از مهارکنندههای مولکولی کوچک (18)، استفاده از پپتیدهای مینیچاپرون مصنوعی (29)، پیوند بافت آسیب دیده (30)، تثبیت ساختار فرم محلول پروتئین، ژن درمانی در مواردی که بیماری آمیلوئیدی منشاء ژنتیکی داشته باشد(16)، مهار تولید پروتئین آمیوئیدوژنیک یا پیشسازهای آن، مهار شکستهشدن پروتئینهای پیشساز و تبدیل شدن آنها به فرمهای آمیلوئیدوژنیک در پروتئینهایی مثل آمیلوئید بتا (Aβ) و ایمونوتراپی مبتنی بر آنتیبادی (17) اشاره نمود.
مهارکنندههای مولکولی کوچک عاملهای بالقوه برای درمان مکانیسمهای پایه این بیماریها هستند که بر مسیرهای مختلف تشکیل فیبریلهای آمیلوئیدی تاثیر میگذارند (20). گروهی از ترکیبات مولکولی کوچک، پلیفنولها و فلاونوئیدها هستند که در غلظتهای بالا در گیاهان وجود دارند. فنلها عمدتاً نه تنها دارای اثرات ضد آمیلوئیدوژنیکاند، بلکه اثرات بیثباتکنندهای بر فیبریلهای آمیلوئید (تبدیل فیبریل به تجمعات بیشکل) دارند. مکانیسم بیثبات نمودن فیبریلها احتمالا متفاوت از مکانیسم مهار تشکیل آمیلوئید است (11، 18 و 23).
امروزه علاقه زیادی به استفاده از داروهای طبیعی و گیاهان دارویی بعلت داشتن کمترین عوارض جانبی و تحمل بیشتر در مقایسه با داروهای مصنوعی، وجود دارد. از سوی دیگر همانطور که اشاره شد گیاهان دارای مقادیر بالایی از فنولها و فلاونوئیدها هستند. از اینرو در مطالعات بسیاری تاثیر گیاهان دارویی بر درمان بیماریهای وابسته به آمیلوئید مورد بررسی قرار گرفته است که از جمله آنها میتوان به بررسی اثر عصاره گیاهان Cassia tora Linn، Withania somnifera ،Ginkgo biloba ، عصاره سیر و پلی فنولهای موجود در چای سبز اشاره نمود (22،13، 26، 32 33).
درخت بلوط (Quercus) از اعضای خانواده راش (Fagaceae) است (25). یکی از گونههای درخت بلوط گونه Quercus brantii (بلوط فارسی یا بلوط زاگرس) میباشد که درختی با ارتفاع تقریبی 20 متر دارای یک تاج بزرگ کروی است. برگهای این درخت تخممرغی شکل با حاشیههای دندانیاند. میوه آن بیضوی کشیده است که در کاسه سفید مخروطی شکل قرار دارد (31).
پوسته میوه بلوط ایرانی (جَفت) بعنوان داروهای ضد اسهال در طب سنتی مورد استفاده قرار میگیرند. عصاره جَفت دارای اثر ضد باکتری و بهبود زخم است. ترکیبات فنولی و آنتی اکسیدانی موجود در قسمتهای مختلف درخت بلوط بر کاهش علائم مربوط به اختلالات عصبی، آلزایمر و دیابت موثر است (8، 15 و 25).
با توجه به جنبههای بالینی جَفت بلوط و نظر بحضور مقادیر بالای فنولها و فلاونوئیدها در گیاهان، در این مطالعه عصاره هیدروالکلی جَفت بلوط بمنظور بررسی اثرات احتمالی آن بر درمان بیماریهای وابسته به آمیلوئید مورد بررسی قرار گرفت و لیزوزیم سفیده تخممرغ (HEWL: Hen egg-white lysozyme) بعنوان پروتئین مدل استفاده شد.
مواد: لیزوزیم سفیده تخممرغ (HEWL)، تیوفلاوینT (Thioflavin T:THT)، آنیلینو نفتالن 8- سولفونیک اسید (ANS: Anilinonaphthalene-8-sulfonic acid)، قرمز کنگو (CR: Congo red)، کاتچین و گالیک اسید از شرکت سیگما؛ گلیسین، سدیم فسفات منوبازیک دی هیدرات (NaH2PO4*H2O)، سدیم فسفات دیبازیک دی هیدرات (Na2HPO4*2H2O)، سدیم آزید (NaN3)، سدیم کلراید (NaCl)، آلومینیوم کلراید (AlCl3)، فولین سیوکالتیو (FCR: Folin-Ciocalteu)، اسید هیدروکلریک (HCl)، سدیم نیتریت (NaNO2) و سدیم هیدروکسید (NaOH) از شرکت مرک؛ الکل اتیلیک طبی 96 درصد حجمی از شرکت الکل نصر
تجهیزات: دستگاه اسپکتروفلوریمتری (Fluorescence Spectrophotometer) مدل Cary-Eclipse ساخت شرکت Agilent، دستگاه میکروسکوپ الکترونی روبشی مدل FE-SEM (Field-emission Scanning Electron Microscope) ساخت شرکت TESCAN کشور چک، دستگاه بن ماری سرولوژی مدل WB ساخت شرکت ایرانی دی تجهیز آریا، دستگاه میکروپلیت ریدر مدل Epoch ساخت شرکت بیوتک (BioTek)، پی اچ متر ساخت شرکت WinLab
تهیه عصاره گیاهی: دانه بلوط فارسی از پارک جنگلی شورآب واقع در کوهپایههای زاگرس شهرستان خرمآباد در استان لرستان جمعآوری شد. دانه بلوط در سایه خشک و سپس جَفت آن جدا شد. عصاره هیدروالکلی جَفت طی 4 مرحله (در دو مرحله اول با اتانول 80 درصد و در دو مرحله دوم با اتانول 70 درصد) استخراج گردید. عصاره حاصل بوسیله دستگاه روتاری تغلیظ و در دمای 40 درجه سانتیگراد در آون خشک شد.
تعیین محتوای فنولی عصارهی جَفت: محتوای فنولی عصاره با استفاده از معرف فولین سیوکالتیو (FCR) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (27). غلظت 10 تا 100 میکروگرم در میلیلیتر گالیکاسید برای طراحی منحنی استاندارد استفاده شد. برای اینمنظور، 5/0 میلیلیتر از عصاره با 5/2 میلیلیتر FCR (رقیق شده به نسبت 1:10) و سپس با 2 میلیلیتر کربنات سدیم (7.5 درصد) مخلوط شد. مخلوط نهایی بمدت 90 دقیقه در دمای اتاق، در تاریکی انکوبه گردید. جذب نمونهها در 765 نانومتر، با استفاده از میکروپلیت ریدر خوانده شد. این روش همزمان برای غلظتهای مختلف گالیکاسید انجام و نتایج بر حسب میلیگرم گالیک اسید در هر گرم وزن خشک عصاره بیان شد.
تعیین محتوای فلاونوئیدی عصارهی جَفت: محتوای فلاونوئیدی عصاره با استفاده از معرف آلومینیوم کلراید مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (34). غلظت 10 تا 100 میکروگرم در میلیلیتر کاتچین برای طراحی منحنی استاندارد مورد استفاده قرار گرفت. برای اینمنظور، 5/0 میلیلیتر از عصاره با 2 میلیلیتر آبمقطر و سپس با 15/0 میلیلیتر محلول NaNO2 (15 درصد) مخلوط شد. پس از 6 دقیقه، 15/0 میلیلیتر محلولAlCl3 (10 درصد) اضافه شد. بعد از 6 دقیقه، 2 میلیلیتر محلول NaOH (4 درصد) اضافه و سپس بلافاصله 200 میکرولیتر آبمقطر اضافه شد. مخلوط نهایی بمدت 15 دقیقه در دمای اتاق انکوبه گردید. جذب نمونهها در 510 نانومتر، با استفاده از میکروپلیت ریدر خوانده شد. این روش همزمان برای غلظتهای مختلف کاتچین انجام شد. نتایج بر حسب میلیگرم کاتچین در هر گرم وزن خشک عصاره بیان شد.
تهیه نمونهها: برای مطالعه اثر عصاره بر روند شکلگیری فیبریلهای آمیلوئیدی، HEWL با استفاده از بافر گلیسین 50 میلیمولار (pH 2.2) در غلظت 14 میلیگرم بر میلیلیتر تهیه شد. سپس میکروتیوپهای حاوی محلول پروتئین در غیاب و حضور عصاره (نسبتهای 5/0، 1 و 2 عصاره تام به 1 پروتئین) در داخل حمام آب- بدون همزده شدن محلول- در دمای 60 درجه سانتیگراد بمدت 15 روز انکوبه گردید. جهت مطالعه اثر عصاره بر روند تجمعزدایی آمیلوییدی؛ نمونه فیبریلهشده در روز پانزدهم، در غیاب و حضور عصاره (نسبتهای 5/0، 1 و 2 عصاره تام به 1 پروتئین) در دمای 37 درجه سانتیگراد بمدت سه روز انکوبه شد (7).
روشهای مطالعه فیبریلهای آمیلوئیدی
آزمون اتصال قرمز کنگو (CR): ابتدا استوک غلیظ CR بوسیله بافر فسفات 10 میلیمولار (NaCl 15/0 میلیمولار، NaN3 02/0 درصد، 4/7 pH) تهیه شد. سپس 5/2 ماکرولیتر از نمونه پروتئین به 200 ماکرولیتر از محلول کاری CR (20 ماکرومولار) افزوده و کاملاً مخلوط شد. محلول حاصل بمدت 30 دقیقه در دمای اتاق و در تاریکی انکوبه شد. سپس شدت جذب در طول موج 700-400 نانومتر اندازهگیری شد (24).
تست فلوئورسانس تیوفلاوین T (THT): ابتدا استوک غلیظ THT بوسیله بافر فسفات 10 میلیمولار (NaCl 15/0 میلیمولار، NaN3 02/0 درصد، 7 pH) تهیه شد. سپس 15 ماکرولیتر از نمونه پروتئین به 2985 ماکرولیتر از محلول کاری THT (15 ماکرومولار) افزوده و کاملاً مخلوط شد. شدت فلوئورسانس با اسپکتروفلوئورسانس در excitation 440 و emission 460-600 و عرض شکاف 5 و10 (بترتیب برایexcitation و emission) اندازهگیری شد (24).
تست فلوئورسانس آنیلینو نفتالن 8- سولفونیک اسید (ANS): ابتدا استوک غلیظ ANS بوسیله بافر فسفات 10 میلیمولار (NaCl 15/0 میلیمولار، NaN3 02/0 درصد، 7 pH) تهیه شد. سپس 15 ماکرولیتر از نمونه پروتئین به 300 میکرولیتر از محلول کاری ANS (20 ماکرومولار) و 2685 میکرولیتر از بافر گلیسین افزوده و کاملاً مخلوط شد. شدت فلوئورسانس با اسپکتروفلوئورسانس در excitation 380 و emission 420-600 و عرض شکاف 5 برایexcitation و emission اندازهگیری شد (9).
بررسی مورفولوژی ساختاری با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (FE-SEM): پنج میکرولیتر از هر نمونه رقیقشده (بوسیله آبمقطر به میزان 70 برابر) بر روی فویل آلومینیومی قرارداده شد. نمونهها پس از خشک شدن در مجاورت هوا بوسیله لایهای از طلا پوشانده شد و در ولتاژ Kev 15 با بزرگنماییkx 90 توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی اسکن شدند.
نتایج
محتوی فنولی و فلاونوئیدی عصارهی جَفت بلوط: میزان محتوی فنولی و فلاونوئیدی عصارهی هیدروالکلی جَفت بلوط در جدول شماره 1 نشان داده شده است.
جدول 1- محتوی فنولی و فلاونوئیدی عصارهی هیدروالکلی جَفت بلوط
نمونه |
محتوی فنولی * |
محتوی فلاونوئیدی * |
جَفت بلوط |
44/454 ± 57/1 |
88/271 ± 42/4 |
* آزمایشات در سه کنترل انجام و نتایج میانگین سه آزمایش مستقل SD ± است، 3=n
مقدار کل ترکیبات فنولی بر اساس میلیگرم گالیک اسید در هر گرم وزن خشک عصاره بیان شد. مقدار کل ترکیبات فلاونوئیدی بر اساس میلیگرم کاتچین در هر گرم وزن خشک عصاره بیان شد.
آزمون اتصال قرمز کنگو (CR): فیبریلهای آمیلوئیدی دارای جایگاههای اتصال جهت مولکول CR هستند. این جایگاه ها واقع در سطح صفحات بتای فیبریلهای آمیلوئیدی است. وقتی CR به فیبریلهای آمیلوئیدی متصل میشود؛ افزایش ماکزیمم جذب در طیف CR مشاهده میشود و ماکزیمم جذب نوری آن از 490 به 500 نانومتر شیف (red shift) پیدا میکند (21). در شکل 1 با استفاده از آزمون اتصال قرمز کنگو؛ تاثیر عصاره جَفت بلوط بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی و تجمعزدایی فیبرهای HEWL به تصویر کشیده شده است.
همانطور که در شکل 1- الف مشاهده میشود؛ طیف جذب نوری قرمز کنگوی HEWL، 15 روز پس از انکوباسیون در دمای 60 درجه سانتیگراد افزایش مییابد و ماکزیمم جذب نوری آن از 490 به 500 نانومتر شیف پیدا میکند. این تغییرات بیانگر فیبریله شدن پروتئین لیزوزیم تحت شرایط اسیدی و حرارت بالاست. در نمونههایی که محلول پروتئین حاوی غلظتهای مختلفی از عصاره جفت بلوط است؛ شرایط اسیدی و حرارت بالا صرفاً منجر به افزایش اندک در شدت جذب نوری قرمز کنگو میشود و تغییر در شانه طیف و شیفت به طول موجهای بالاتر مشاهده نمیشود. لذا میتوان نتیجه گرفت که عصاره جفت بلوط از فیبریله شدن HEWL ممانعت میکند و مانع از تکمیل شدن فرآیند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی پروتئین میشود.
شکل 1- آزمون اتصال قرمز کنگو در غیاب و حضور غلظتهای مختلف عصاره جَفت بلوط جهت ارزیابی تاثیر عصاره الف) بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL، 15 روز پس از انکوباسیون نمونههای پروتئین در دمای 60 درجه سانتیگراد ب) بر روند تجمعزدایی فیبرهای HEWL، سه روز پس از انکوباسیون فیبریلها در دمای 37 درجه سانتیگراد
در مقایسه اثرگذاری غلظتهای مختلف عصاره؛ با افزایش غلظت میزان مهار روند شکلگیری فیبرهای آمیلوئیدی افزایش مییابد. بنابراین بهترین غلظت تاثیرگذار عصاره در نسبت 2:1 عصاره به پروتئین حاصل میشود.
همانطور که در شکل 1- ب مشاهده میشود؛ تحت شرایط برگشتپذیری روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی (سه روز پس از انکوباسیون در دمای 37 درجه سانتیگراد)، شدت طیف جذب نوری قرمز کنگوی فیبریلهای از پیش شکل گرفته لیزوزیم کاهش مییابد اما ماکزیمم طیف جذب همچنان در ناحیهی 500 نانومتر قرار دارد که نشانگر وجود مقادیر بالای فیبرهای آمیلوئیدی در نمونه کنترل است. تحت این شرایط؛ ماکزیمم جذب نوری نمونههای انکوبه شده در حضور غلظتهای مختلف عصاره جفت بلوط از 500 به 490 نانومتر شیف (blue shift) پیدا میکند. این تغییرات بیانگر اثر این عصاره بر تسریع روند تجمعزدایی فیبرهای پروتئین است. بیشترین میزان تاثیر عصاره بر برگشتپذیری فیبرهای آمیلوئیدی در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبر است. با افزایش غلظت عصاره؛ تاثیر آن بر روند فیبریلزدایی کاهش مییابد.
فلوئورسانس THT: فیبریلهای آمیلوئیدی دارای جایگاه های اتصال جهت پروب فلورسنت THT هستند. این جایگاه ها واقع در کانال بین صفحات بتای فیبریلهای آمیلوئیدی است. زمانی که این ترکیب به ساختار صفحات بتای موجود در فیبرهای آمیلوئید متصل میشود؛ شدت فلوئورسانس THT افزایش مییابد (24). در شکل 2 با استفاده از تست فلوئورسانس THT؛ تاثیر عصاره جَفت بلوط بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی و تجمعدایی فیبرهای HEWL به تصویر کشیده شده است.
شکل 2- اندازهگیری شدت فلوئورسانس THT در غیاب و حضور غلظتهای مختلف عصاره جَفت بلوط جهت ارزیابی تاثیر عصاره الف) بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL ، 15 روز پس از انکوباسیون نمونههای پروتئین در دمای 60 درجه سانتیگراد ب) بر روند تجمعزدایی فیبریلهای HEWL، سه روز پس از انکوباسیون فیبریلها در دمای 37 درجه سانتیگراد
همانطور که در شکل 2- الف مشاهده میشود؛ شدت فلوئورسانس THT پانزده روز پس از انکوباسیون HEWL در دمای 60 درجه سانتیگراد افزایش مییابد. این افزایش بیانگر شکلگیری فیبریلهای آمیلوئید در نمونه انکوبه شده است. در نمونههای حاوی عصاره جَفت بلوط (در تمامی غلظتهای مورد آزمایش عصاره) افزایش در شدت فلوئورسانس THT نسبت به پروتئین شاهد ناچیز است که بیانگر اثر مهاری عصاره گیاه بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL است. همانطور که مشاهده میشود؛ با افزایش غلظت عصاره میزان افزایش فلورسانس کاهش مییابد. این کاهش بیانگر کاهش در میزان شکلگیری فیبرهای آمیلوئیدی است. اما اختلاف بین اثر مهاری غلظتهای مختلف عصاره بسیار کم است که این اختلاف اندک میتواند بدلیل اشباح شدن جایگاه اتصال عوامل موثر عصاره بر روی پروتئین باشد.
در شکل 2- ب روند تجمعزدایی فیبرهای لیزوزیم به تصویر کشیده شده است. شدت فلوئورسانس THT نمونه فیبریلهای از پیش شکل گرفته لیزوزیم سه روز پس از انکوباسیون در دمای 37 درجه سانتیگراد از حدود a.u 160 در شکل 2- الف به کمتر از a.u 60 در شکل 2- ب میرسد. این تغییرات بیانگر تاثیر دمای پایین بر شروع روند برگشتپذیری فیبریلهاست. در حضور عصاره جَفت بلوط (در تمامی غلظتهای مورد آزمایش) کاهش بیشتری در شدت فلوئورسانس THT نسبت به نمونه شاهد مشاهده میشود که بیانگر تاثیر عصاره گیاه بر تسریع روند تجمعزدایی فیبرهاست. در این خصوص نیز بیشترین میزان تاثیر عصاره بر برگشتپذیری فیبرهای آمیلوئیدی در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبر دیده میشود و با افزایش غلظت عصاره؛ تاثیر آن بر روند فیبریلزدایی کاهش مییابد.
فلوئورسانس ANS: نواحی هیدوفوب در معرض حلال فیبریلهای آمیلوئیدی جایگاههای اتصال جهت پروب فلورسنت ANS هستند. زمانی که این ترکیب به ساختار صفحات بتای موجود در فیبرهای آمیلوئید متصل میشود؛ شدت فلوئورسانس آن افزایش مییابد (12). در شکل 3 با استفاده از تست فلوئورسانس ANS؛ تاثیر عصاره جَفت بلوط بر هیدروفوبیسیته سطحی طی روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی و تجمعزدایی فیبرهای HEWL به تصویر کشیده شده است.
همانطور که در شکل 3- الف مشاهده میشود؛ شدت فلوئورسانس ANS پانزده روز پس از انکوباسیون HEWL در دمای 60 درجه سانتیگراد افزایش مییابد. این افزایش بیانگر افزایش هیدروفوبیسیته سطحی HEWL و شکلگیری فیبریلهای آمیلوئید در نمونه انکوبه شده است. در نمونههای حاوی عصاره جَفت بلوط (در تمامی غلظتهای مورد آزمایش عصاره) افزایش در شدت فلوئورسانس ANS نسبت به پروتئین شاهد ناچیز است که بیانگر اثر مهاری عصاره گیاه بر در معرض سطح قرارگیری سطوح هیدروفوب پروتئین و در نتیجه مهار شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL است. با افزایش غلظت عصاره؛ میزان هیدروفوبیسیته سطحی پروتئین کاهش مییابد. بطوریکه در نسبت 2:1 عصاره به پروتئین HEWL دارای کمترین هیدروفوبیسیته سطحی است. در اینجا نیز اختلاف بین اثر مهاری غلظت های مختلف عصاره بسیار کم است که این اختلاف اندک میتواند بدلیل اشباح شدن جایگاه اتصال عوامل موثر عصاره بر روی پروتئین باشد.
در شکل 3- ب شدت فلوئورسانس ANS نمونه فیبریل های از پیش شکل گرفته HEWL سه روز پس از انکوباسیون در دمای 37 درجه سانتیگراد از حدود a.u 180 در شکل 3- الف به حدود a.u 70 در شکل 3- ب کاهش مییابد. این تغییرات بیانگر تاثیر دمای پایین بر شروع روند برگشتپذیری فیبریلهاست. در حضور عصاره جَفت بلوط (در تمامی غلظتهای مورد آزمایش) کاهش بیشتری در شدت فلوئورسانس ANS نسبت به نمونه شاهد مشاهده میشود که بیانگر تاثیر عصاره گیاه بر کاهش بیشتر سطوح هیدروفوب در معرض سطح پروتئین و تسریع روند تجمعزدایی فیبرهاست. در این خصوص نیز بیشترین میزان تاثیر عصاره در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبر دیده میشود.
تصاویر میکروسکوپی (FE-SEM): فیبریلهای آمیلوئیدی بدون توجه به پروتئین منبع آنها دارای مورفولوژی ساختاری رشته مانند هستند (30). میکروسکوپ الکترونی روبشی (FE-SEM) یک وسیله بسیار عالی برای مشاهده مورفولوژی ساختاری پروتئینها است.
شکل 3- اندازهگیری شدت فلوئورسانس ANS در غیاب و حضور غلظتهای مختلف عصاره جَفت بلوط جهت ارزیابی تاثیر عصاره الف) بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL، 15 روز پس از انکوباسیون نمونههای پروتئین در دمای 60 درجه سانتیگراد ب) بر روند تجمعزدایی فیبریلهای HEWL، سه روز پس از انکوباسیون فیبریلها در دمای 37 درجه سانتیگراد
در شکل 4 با استفاده از میکروسکوپ FE-SEM؛ تاثیر عصاره جَفت بلوط (در نسبت 1: 5/0 عصاره به پروتئین) بر مورفولوژی ساختاری پروتئین طی روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی و تجمعزدایی فیبرها به تصویر کشیده شده است.
پروتئین لیزوزیم در حالت نرمال فیزیولوژیکی دارای ساختار کروی است. همانطور که در شکل 4- الف ملاحظه میشود در غیاب عصاره جَفت بلوط، مورفولوژی ساختاری لیزوزیم (15 روز پس از انکوباسیون نمونههای پروتئین در دمای 60 درجه سانتیگراد) و همچنین مورفولوژی ساختاری فیبریلهای لیزوزیم (سه روز پس از انکوباسیون فیبریلها در دمای 37 درجه سانتیگراد) دارای ساختار رشتهای و فیبریلی است. در حضور عصاره جَفت بلوط، پروتئین لیزوزیم در شرایط انکوباسیون در شرایط اسیدی و دمای 60 درجه سانتیگراد-علیرغم تغییر شکل از حالت کروی- به سمت شکلگیری ساختارهای فیبریلی و خطی سوق داده نمیشود. این تصویر بیانگر تاثیر مهاری عصاره جَفت بلوط بر شکلگیری فیبرهای آمیلوئید است (شکل 4- ب). همچنین در شکل 4- ج مشاهده میشود که فیبریلهای از پیش تشکیل شده لیزوزیم در حضور عصاره جَفت بلوط از حالت رشتهای خارج شدهاند که بیانگر تاثیر این عصاره بر تغییر شکل و تجمعزدایی فیبرهای آمیلوئیدی است.
شکل 4- الف |
شکل 4- ب |
شکل 4- ج |
||||||
|
|
|
شکل 4- تصاویر میکروسکوپ FE-SEM در غیاب و حضور غلظتهای مختلف عصاره جَفت بلوط، اندازهگیری در نوار مقیاسnm 500
الف) مورفولوژی ساختاری لیزوزیم (15 روز پس از انکوباسیون نمونههای پروتئین در دمای 60 درجه سانتیگراد) و فیبریلهای لیزوزیم (سه روز پس از انکوباسیون فیبریلها در دمای 37 درجه سانتیگراد) در غیاب عصاره جَفت بلوط (تصاویر میکروسکوپی هر دو نمونه یکسان است)، ب) مورفولوژی ساختاری HEWL در حضور عصاره جَفت بلوط (15 روز پس از انکوباسیون نمونههای پروتئین در دمای 60 درجه سانتیگراد)، ج) مورفولوژی ساختاری تجمعات آمیلوئیدی HEWL در حضور عصاره جَفت بلوط (سه روز پس از انکوباسیون فیبریلها در دمای 37 درجه سانتیگراد)
عصارههای گیاهی به دلیل داشتن مقادیر بالایی از ترکیبات معدنی و فنولی و اثر احتمالی این ترکیبات بر پیشگیری و درمان بیماری های مختلف توسط محققان مختلف مورد بررسی قرار گرفتهاند (4 و 5). ترکیب شیمیایی میوه و جَفت بلوط شامل مقدار زیادی کربوهیدرات، مقدار متوسطی پروتئین و چربی، و مقدار قابل توجهی از مواد معدنی است (1) همچنین همانطور که در جدول 1 نشان داده شد جَفت بلوط حاوی مقادیر بالایی از ترکیبات حلقوی فنولی و فلاونوئیدی است. ترکیبات مولکولی حاوی حلقههای آروماتیک میتوانند با آمینواسیدهای آروماتیک موجود در پروتئینها برهمکنش نموده و مانع برقراری برهمکنشهای هیدروفوب و استکینگ زنجیرههای جانبی اسیدهای آمینه در پروتئینهای مختلف شوند. در نتیجه فرآیند شکلگیری فیبریلهای آمیلوئیدی و همچنین استحکام ساختاری فیبریلها مختل میگردد (10). مکانسیم اثر این ترکیبات بر روند شکلگیری فیبرهای آمیلوئیدی متفاوت از مکانیسم اثر آنها بر از بین بردن تجمعات از پیش شکل گرفته شده است (9 و 10). از آنجایی که عصاره جَفت بلوط حاوی مقادیر بالایی از این ترکیبات حلقوی است؛ این عصاره بمنظور بررسی اثرات احتمالی بر شکلگیری تجمعات آمیلوییدی و فیبریلزدایی آمیلوئید مورد بررسی قرار گرفت. همانطور که از نتیجه آزمایشات مشاهده گردید؛ عصاره جَفت بلوط در تمامی نسبتهای مورد آزمایش دارای اثر مهاری وابسته به دوز بر شکلگیری تجمعات آمیلوییدی پروتئین است. همچنین این عصاره موجب تسریع فرآیند تجمعزدایی فیبرها میشود. بیشترین اثر عصاره بر روند تجمعزدایی فیبرها در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبریل مشاهده میشود.
مطالعات بسیاری برای بررسی اثر عصارهها و ترکیبات گیاهی بر فرآیندهای شکلگیری و حذف فیبریلهای آمیلوئیدی انجام شده است. بعنوان مثال رامشینی و همکاران (2) مشاهده کردند که عصاره برگ گیاه مرزه (Satureia hortensis L.) موجب مهار شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL و تشکیل فیبرهای آمیلوئیدی میشود. عصاره جَفت بلوط همانند عصاره برگ گیاه مرزه از شکلگیری فیبرهای آمیلوئید جلوگیری مینماید. روند مهاری عصاره جَفت بلوط منجر به کاهش طول فیبریلها و سوقدهی آنها به سمت تجمعات بیشکل میشود. درحالیکه در حضور عصاره برگ گیاه مرزه بجای شکلگیری فیبریلهای بالغ اولیگومرهای کوچک غیرسمّی تشکیل میشوند. این تفاوت بدلیل تاثیر عصاره این دو گیاه بر مراحل مختلف شکلگیری تجمعات آمیلوییدی پروتئین است. عصاره برگ گیاه مرزه بر کلیه مراحل شکلگیری تجمعات آمیلوییدی اثر مهاری دارد در حالیکه عصاره جَفت بلوط بر بازشدن پروتئین در مراحل اولیه شکلگیری تجمعات آمیلوییدی تاثیری ندارد. رامشینی و همکاران (2) اثر عصاره برگ گیاه مرزه بر مهار شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL را مربوط به حضور مقادیر بالایی از پلی فنولها و ترکیبات حلقوی بر میشمارند.
در مطالعه دیگر اثر عصاره برگ چای سبز بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که عصاره این گیاه بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی پروتئین دارای اثر مهاری است (3). اثر مهاری عصاره برگ چای سبز بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی پروتئین لیزوزیم نیز همانند عصاره جَفت بلوط وابسته به دوز است. عصاره برگ چای سبز نسبت به عصاره جَفت بلوط دارای اثر مهاری قویتر بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL است بطوریکه در نسبت 1: 5/0 (عصاره برگ چای سبز به HEWL)، این عصاره موجب مهار کامل فرآیند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی میشود. رامشینی و همکاران (3) اثر مهاری عصاره برگ چای سبز را مربوط به حضور مقادیر بالایی از پلی فنولها و ترکیبات حلقوی و ایجاد پیوندهای استکینگ این ترکیبات با اسیدهای آمینه حلقوی موجود در ساختار HEWL میدانند.
اثر مهاری سیلیمارین (عصاره حاصل از دانه گیاه خار مریم (Silybum Marianum)) بر فرایند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی HEWL بررسی و مشاهده شد که سیلیمارین باعث مهار تشکیل تجمعات آمیلوئیدی می شود (6). سیلیمارین نیز همانند عصاره جَفت بلوط دارای اثر مهاری وابسته به غلظت بر روند شکلگیری تجمعات آمیلوییدی پروتئین لیزوزیم است اما دارای اثر مهاری کمتری از اثر عصاره جَفت بلوط است. سیلیمارین همانند عصاره جَفت بلوط موجب شکلگیری تجمعات بیشکل میشود. مهدوی مهر و همکاران (6) اثر مهاری سیلیمارین را وابسته به وجود ترکیبات فلاونولیگنانی و فلاونوئیدی میدانند که با ایجاد برهمکنشهای آروماتیک و آبگریز با زنجیرههای جانبی پروتئین مانع در معرض سطح قرارگرفتن سطوح هیدروفوب پروتئین و برقراری برهمکنشهای بین زنجیرههای جانبی آنها و تشکیل تجمعات آمیلوئیدی میشوند.
از مقایسه نتایج حاصل از این آزمایش با نتایج حاصل از مطالعات ذکر شده میتوان نتیجه گرفت که حضور مقادیر بالای فنول و فلاونوئید در عصاره جَفت بلوط منجر به مهار فیبریلزایی و تسریع فیبریلزدایی پروتئین میشود. نکته قابل تامل در این آزمایش در خصوص بیشترین اثر عصاره بر روند تجمعزدایی آمیلوییدی است که در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبریل مشاهده میشود و با افزایش غلظت عصاره میزان تاثیرگذاری کاهش مییابد. با افزایش غلظت عصاره، میزان حلالیت آن در محلولِ حاوی پروتئین در دمای 37 درجه کاهش یافت. احتمالاً این کاهش حلالیت منجر به کاهش میزان ترکیبات موثره عصاره (ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی) و در نتیجه کاهش تاثیرگذاری آن بر تسریع روند تجمعزدایی فیبرها باشد.
از دادههای حاصل از این آزمایشها میتوان نتیجه گرفت که عصاره جَفت بلوط حاوی ترکیباتی است که قادر به جلوگیری از شکلگیری فیبرهای آمیلوئید و همچنین حذف فیبرهای ازپیش تشکیلشده لیزوزیم است. بررسیهای بیشتری برای یافتن این ترکیبات موثر جهت ساخت داروهای مورد نیاز در درمان بیماریهای وابسته به آمیلوئید نیاز است.
4- عزیزی مرادی، ف،. بهرامی کیا، س. (1397). بررسی فعالیت ضد گلیکوزیلاسیونی عصاره هیدروالکلی گیاه کنگر(Gundelia tournefortii) در آلبومین سرم گاوی در مدلهای دیابتی. مجله پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)، 1397.
5- عصاره، ز،. بهرامی کیا، س. (1398). اثر مهاری فراکسیون موثر گیاه کنگر (Gundelia tournefortii L) و تعدادی از داروهای ضد دیابتی بر فعالیت آنزیم آلدوز ردوکتاز لنز چشم: یک مطالعه مقایسه ای. مجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)، 32(3)، 232-245.
6- مهدوی مهر، م،. مراتان، ع. (1396). بررسی اثر مهاری سیلیمارین بر فرایند فیبریلاسیون پروتئین لیزوزیم سفیده تخممرغ. مجله زیست شناسی تکوینی، 9(4)، 23-36.