2024-03-28T21:04:26Z
https://cell.ijbio.ir/?_action=export&rf=summon&issue=46
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
اثر داروی گیاهی آیمود برتولید نیتریک اکساید در سلولهای میکروگلیای ملتهب
سلولهای میکروگلیا، کوچکترین گلیال سلها در سیستم عصبی مرکزی هستند که به عنوان ماکروفاژهای مغزی نقش مهمی در تنظیم ایمنی ذاتی دارند. تغییر شکل سریع این سلولها ازحالت استراحت به فنوتیپ فعال وترشح فاکتورهای قابل نفوذ، توانایی منحصر به فرد آنها را در پاسخ به محرکهای التهابی نشان می دهد. نیتریک اکساید (NO)، یک رادیکال آزاد و از جمله موادی است که توسط سلولهای میکروگلیای ملتهب تولید شده و در پیشرفت بیماریهای نورودژنراتیو از قبیل پارکینسون (PD) و آلزایمر(AD) نقش اساسی دارد. لذا مهار فعالیت میکروگلیا یک استراتژی مهم در کاهش آسیبهای نوروتوکسیک وارده به سیستم عصبی مرکزی است. در این پروژه توانایی «آیمود، IMOD» به عنوان یک داروی گیاهی تعدیل کننده ایمنی، در کاهش نیتریک اکساید القاء شده توسط لیپوپلی ساکارید(LPS) باکتریایی، با استفاده از مغز نوزاد موشهای صحرایی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت سنجش نیتریک اکساید تولید شده، از تست گریس و برای تخمین میزان بقای سلولی از تست MTT استفاده گردید. نتایج این پروژه نشان می دهد رقتهای بالای داروی آیمود دارای اثرات ضد التهابی بر سلولهای میکروگلیا بوده و قادر است میزان نیتریک اکساید تولیدی را در سلولهای مذکور کاهش دهد. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق و با انجام تحقیقات تکمیلی می توان با استفاده از این دارو به کاهش آسیبهای نورونی ناشی از فعالیت شدید میکروگلیا در بیماریهای نورودژنراتیو کمک شایانی نمود.
میکروگلیا
نیتریک اکساید
LPS
نورودژنراتیو
آیمود
2013
11
22
242
250
https://cell.ijbio.ir/article_199_b5d8e9a36a4982544a22b5aee7cc0da8.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
نقش رنگیزه های فتوسنتزی و آنزیمهای آنتی اکسیدان در مقابل تنش اکسیداتیو
در این پژوهش اثر تنش اکسیداتیو (Oxidative stress) ناشی از تنش خشکی و پیری بر میزان کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئیدها، پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم روبیسکو (rbcl)، آنزیمهای آنتی اکسیدان شامل سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و آسکوربات پراکسیداز (APX) در مراحل شروع باروری، پرشدن دانه، شیری شدن ثانویه و خمیری نرم در شرایط مزرعه ای در دو ژنوتیپ جو با عملکرد متفاوت (ژنوتیپ Q13 با عملکرد 1390 کیلوگرم در هکتار و ژنوتیپ Q20 با عملکرد 1598 کیلوگرم در هکتار) در گیاهان تحت تیمارهای آبی و خشکی بررسی گردید. نتایج نشان دادند در هر دو ژنوتیپ تغییرات محتوای کلروفیل b به تنش کم آبی حساس تر از کلروفیل a می باشد. مقدار کاروتنوئیدها در ابتدای دوره تنش افزایش پیدا کرد اما با افزایش شدت تنش مقدار آنها کاهش یافت. میزان پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم روبیسکو با افزایش سن گیاه و در اثر تنش خشکی کاهش پیدا کرد. با افزایش سن گیاه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در هر دو ژنوتیپ هم در گیاهان تیمار آبی و هم در گیاهان تیمار خشکی کاهش یافت. اما در گیاهان تحت تنش خشکی ژنوتیپ Q13 فعالیت این آنزیم با شدت بیشتری کاهش یافت. فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز با افزایش سن گیاهان ژنوتیپ Q13 در هر دو تیمار کاهش پیدا کرد. اما در ژنوتیپ Q20 با افزایش سن گیاهان هر دو تیمار کاهش معنی داری در فعالیت این آنزیم مشاهده نشد. به نظر می رسد توانایی بیشتر ژنوتیپ Q20 در حفظ فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در زمان تنش کم آبی و افزایش سن گیاه و همچنین حفظ فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز در طی مراحل پیری گیاه جو نقش مؤثری در بیشتر بودن عملکرد دانه این ژنوتیپ نسبت به ژنوتیپ Q13 دارد.
آنزیمهای آنتی اکسیدان
تنش اکسیداتیو
کلروفیل a
کلروفیل b
کاروتنوئیدها
2013
11
22
251
265
https://cell.ijbio.ir/article_200_51f8d57889e408e7ff2c610e2c3d1b5b.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
رشد بحرانی باکتریهای سولفوره ارغوانی تحت شرایط رقابتی در برکه های تثبیت فاضلاب و تأثیر آن بر کارآمدی فرآیند تصفیه فاضلاب
باکتریهای ارغوانی قادرند از نور خورشید به عنوان منبع انرژی برای رشد و تکثیر خود استفاده کنند. نظر به اینکه این باکتریها قادر به استفاده از آب به عنوان دهنده هیدروژن نیستند، نیاز به دهنده های احیاشده هیدروژن مانند H2S ، H2 یا ترکیبات آلی دارند. در نتیجه در فرآیند فتوسنتز آنها اکسیژن حاصل نمی گردد. آنها باکتریهای ویژه آب هستند و در سطح گسترده ای در منابع آب یافت می شوند. با توجه به تأثیر به سزای رشد بحرانی این گونه باکتریها بر عملکرد برکه های طبیعی تصفیه فاضلاب که از جمله تأسیسات معمول تصفیه فاضلاب در ایران به شمار می روند، بررسی دلایل بروز این پدیده و عوامل مؤثر بر آن از اهمیت زیادی در طراحی و بهره برداری بهینه این گونه تأسیسات برخوردار است. در این مطالعه دلایل رشد باکتریهای سولفوره ارغوانی در برکه های تثبیت فاضلاب بررسی شد. پارامترهای فیزیکی و شیمیایی مؤثر در رشد باکتریها نظیر BOD، COD، اکسیژن محلول، دما و سولفید هیدروژن به طور ماهانه اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که باکتریهای سولفوره ارغوانی در دو دوره زمانی بروز نمودند که اولی در اواسط تابستان (در برکه اختیاری اول) و دومی در اوایل زمستان (در برکه اختیاری سوم) بود. این رشد به دلیل غلظت کم اکسیژن محلول در برکه های اختیاری که به علت بالا بودن بار آلی ورودی و سولفید هیدروژن می باشد، باکتریهای سولفوره ارغوانی بر جلبکها غلبه نمودند. غلظت اکسیژن محلول به پارامترهای متعددی نظیر بار آلی ورودی، شرایط آب و هوایی، فعالیت جلبکها و غیره بستگی دارد. در این مطالعه بار آلی ورودی به عنوان مؤثرترین عامل در رشد باکتریهای سولفوره ارغوانی شناخته شد.
باکتری سولفوره ارغوانی
رشد بحرانی
برکه تثبیت فاضلاب
تغییرات کیفی
2013
11
22
266
277
https://cell.ijbio.ir/article_201_e41e259c14ad3d192cc6dfffe3f758a5.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
بررسی ارتباط بین تنوع ژنتیکی و توزیع جغرافیایی میان 11 جمعیت وحشی Dactylis glomerata توسط پروتئینهای کل
علف باغ (Dactylis glomerata) یکی از گندمیان مهم مرتعی چند ساله برای ایجاد چراگاه و تولید علوفه خشک است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی جمعیتهای وحشی علف باغ و بررسی ارتباط عوامل اکولوژیکی با تنوع پروتئینهای کل 11 جمعیت موجود در بانک ژن منابع طبیعی انتخاب شدند. در این تحقیق الگوی پروتئینی 110 ژنوتیپ از 11 جمعیت برای تعیین میزان تنوع ژنتیکی موجود مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج SDS-PAGE، 25 نوار قابل تکثیر، پپتید پروتئینی، برای مطالعه تنوع ژنتیکی ثبت گردید. نوارها در محدوده وزن مولکولی 7638 تا 2768850 دالتون قرار گرفتند. میانگین تعداد نوارهای چندشکل نسبت به کل نوارها در کلیه جمعیتها از 14/0 در اردبیل، تا41/0 در ارومیه، متغیر بود. SDS-PAGE پروتئینهای کل، تنوع درون و میان جمعیتی بالایی نشان داد که نشاندهنده تمایز مشخصی بر اساس منشاء و رویشگاه نبود. میانگین فاصله ژنتیکی کل بین جمعیتها 045/0 بود که بیشترین فاصله (132/0) بین کرج3 و پاسند2 و کمترین فاصله (017/0) بین کرج1 و اردبیل مشاهده گردید. هیچ ارتباطی بین ویژگیهای ژنتیکی و عوامل جغرافیایی مشاهده نگردید. همبستگی بین ماتریس فاصلههای ژنتیکی و جغرافیایی به وسیله آزمون مانتل ثابت نشد و ضریب همبستگی بین آنها از نظر آماری معنی دار نگردید (280/0P= و 02/0R=). این مسئله نیز نشان دهنده عدم وجود شیب محیطی در گوناگونی پروتئینهای کل است. این نتایج نشان می دهند که در برنامههای اصلاحی علف باغ میبایست تنوع ژنتیکی جمعیتهای علف باغ به وسیله استفاده از والدین مختلف افزایش یابد. افزایش اساس ژنتیکی برای مقاصد اصلاح علف باغ میتواند به وسیله کاربرد سیستماتیکی ذخایرتوارثی که الگو پروتئینی متفاوتی داشته و ویژگیهای کمی بهتری دارند حاصل شود.
Dactylis glomerata
SDS-PAGE
تنوع ژنتیکی
عوامل اکولوژیکی
2013
11
22
278
288
https://cell.ijbio.ir/article_202_a1dbb664c6dfc80261b648855729b829.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
شناسایی، همسانه سازی، تعیین توالی ژن virG و ایجاد سویه بومی تخفیف حدت یافته virGΔ با استفاده از سیستم λ Red recombinase
باکتری شیگلا و سویه های اشرشیا کلی مهاجم روده ای (EIEC) جزء خانواده با کتریهای گرم منفی و عامل مسری ترین اسهال باسیلی (شیگلوز) می باشند. ژن virG یکی از فاکتور های ضروری در آسیب زایی باکتری شیگلا است. پروتئین رمزگذاری شده توسط این ژن، بر روی غشای خارجی (OM) شیگلا قرار گرفته و به خانواده پروتئینهای خود منتقل شونده AT (Autotrnasporter) خارج سلولی در باکتریهای گرم منفی تعلق دارد. یکی از روشهای ساخت واکسنهای شیگلا ایجاد تخفیف حدت در سویه های وحشی از طریق جهش زایی در ژنهای ویژه آسیب زایی باکتری می باشد. هدف از این مطالعه شناسایی، همسانه سازی و تعیین توالی ژن virG و ایجاد سویه زنده تخفیف حدت یافته virGΔ با استفاده از سیستم λ Red recombinase در سویه شیگلا دیسانتری تیپ1 جدا شده از مبتلایان به شیگلوز بود. در ابتدا با استفاده از آزمایش سرم شناسی و واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR)، گونه و سرووار شیگلای جدا شده از بیمار مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. با توجه به اطلاعات موجود در پایگاه داده های ژنومی (NCBI)، آغازگرهای شناسایی ژن virG طراحی و پس از تکثیر این ژن، در حامل pGEM-7zf همسانه سازی و توالی یابی با استفاده از آغازگر های عمومی حامل انجام گردید. سویه مذکور توسط پلاسمید کمکی pKD46 (حامل ژنهای لازم برای القای نوترکیبی تحت پروموتور آرابینوز) با روش شوک الکتریکی تراریخت گردید. بعد از طراحی آغازگر های ویژه القای نوترکیبی، واکنش PCR با استفاده از حامل pKD3 (دارای کاست کلرامفنیکل که با توالیهای FRT همجوار شده است) اجرا شد. تراریخت سازی کاست آنتی بیوتیکی پس از خالص سازی، در سویه شیگلا بومی حامل pKD46 با استفاده از روش شوک الکتریکی انجام شد. سویه جهش یافته با جایگزینی کاست کلرامفنیکل با ژن virG از طریق وقوع نوترکیبی هومولوگ به دست آمد. سپس کاست آنتی بیوتیکی با به کارگیری پلاسمید کمکی pCP20 (حامل آنزیم FLP ریکامبیناز) از طریق جایگاه های FRT حذف گردید. صحت فرآیند از طریق بررسی خصوصیات فنوتیپی (رشد سویه مقاوم به کلرامفنیکل) و ژنوتیپی (واکنش PCR با آغازگر های خارجی و سپس توالی یابی محصول آن) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاصل از تعیین توالی ژن virG در مقایسه با سویه استاندارد (با شماره دسترسیCP000035)، هم خوانی کامل (100 درصد) را تأیید نمود. اطلاعات حاصل ازآنالیز بیوانفورماتیکی حذف 3220 جفت باز از ژن virG را در سویه جهش یافته نشان داد. استفاده از سیستم λ Red recombinase ایجاد جهش را تسهیل و در مقایسه با سایر روشها مانند حاملهای انتحاری، روشی مؤثر و ارزان تر می باشد.
شیگلوز
شیگلا دیسانتری تیپ 1
(icsA)virG
λ Red recombinase
2013
11
22
289
305
https://cell.ijbio.ir/article_203_e283f1ba65ac6e26827dc7e35ed08397.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
کلونینگ، بیان و بررسی فعالیت ایمونولوژیکی ScFv حاصل از آنتیبادی منوکلونال موشی ضد پلاسمینوژن انسانی با توانایی افزایش فیبرینولیز
امروزه آنتی بادیهای منوکلونال از پرمصرف ترین داروهای بیولوژیک هستند. اولین گام در این راستا ساخت قطعات آنتی بادی (ScFv) است که مزیت آن در داشتن اندازه کوچک، پاکسازی (کلیرانس) سریع از خون و نفوذپذیری بهتر به بافتها است. آنتی بادی منوکلونال A1D12 که سبب افزایش هضم لخته می شود، کاندید خوبی به عنوان دارو در بیماران مبتلا به اختلالات عروقی است. بنابراین هدف اصلی در این بررسی برداشتن اولین گامهای لازم در راستای انسانی کردن این آنتی بادی یعنی تهیه ScFv است. در این تحقیق، قطعه تک زنجیره ای از نواحی متغیر (ScFv) این آنتی بادی تهیه و در سیستم E.coli بیان شد. نتایج حاصل از SDS-PAGE و ELISA صحت تولید ScFv و قابلیت اتصال آن به پلاسمینوژن را اثبات می کنند.
کلونینگ
ScFv
واکنش زنجیرهایی پلیمراز (PCR)
فیبرینولیز
2013
11
22
306
313
https://cell.ijbio.ir/article_204_b96e39d898b51441c29060af01289949.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
انتقال ژن لوسیفراز حشره شبتاب گونه ایرانی Lampyris turkestanicus با نشر نور قرمز به گیاه بنفشه آفریقایی (Saintpaulia ionantha)
آنزیم لوسیفراز حشره شبتاب (luc) یکی از مهمترین آنزیمهای صنعتی است که به طور وسیع در زمینههای مختلف پزشکی، بیوتکنولوژی و بیولوژی سلولی و مولکولی کاربرد دارد. این آنزیم، به دلیل داشتن خصوصیاتی هم چون حساسیت بالا، تکرارپذیر بودن و قابلیت اندازهگیری کمی آن، کاندیدای بسیار مناسبی در زمینه تصویربرداریهای بیولومینسانس در شرایط طبیعی و در سیستمهای گزارشگر میباشد. تحقیق حاضر جهت سابکلونینگ و انتقال ژن لوسیفراز حشره شبتاب گونه ایرانی L. turkestanicus با نشر نور قرمز در گیاه بنفشه آفریقایی (Saintpaulia ionantha) انجام گرفت. بدین منظور ژن لوسیفراز (luc) با استفاده از واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) با آغازگرهای اختصاصی از ناقل pET 28a جداسازی و در ناقل بیانی pCAMBIA1304 اتصال گردید. ناقل نوترکیب جدید (pCAMLUC) با استفاده از بررسیهای Colony PCR،PCR ، هضم آنزیمی، توالییابی و هم ردیفسازی آن در بانک اطلاعاتی (GenBank)، مورد تأیید قرار گرفت. ژن هدف به کمک آگروباکتریوم سویه LBA4404 به گیاه بنفشه آفریقایی منتقل گردید و گیاهان تراریخت بر روی محیطهای کشت انتخابی حاوی آنتیبیوتیکهای هیگرومایسین و سفوتاکسیم باززا شدند. آنالیزهای PCR و RT-PCR حضور ژن در ژنوم گیاه و نسخهبرداری از آن را تأیید کرد. همچنین نتایج حاصل از سنجش لومینومتری، فعالیت آنزیم لوسیفراز را در بافتهای برگی بعضی از گیاهان نشان داد. در این سنجش حداکثر نور نشر شده RLU/sec 20000 بود در حالی که در گیاهان شاهد نشر نوری سنجیده نشد.
لوسیفراز حشره شبتاب
سابکلونینگ
انتقال ژن
بنفشه آفریقایی
2013
11
22
314
325
https://cell.ijbio.ir/article_205_a718086b275dd6e5653bd150d63ecfb1.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
خالص سازی و شناسایی نسبی پیگمان کاروتنوئیدی Haloarcula sp. IRU1 آرکی بسیار نمک دوست جدا شده از دریاچة نمک ارومیه
یک سویة آرکیایی بسیار نمک دوست و مقاوم به پرتوهای پونیزه کننده گاما و نور فرابنفش به نام Haloarcula sp. IRU1 که از آب دریاچة ارومیه جداسازی شده قادر به تولید رنگیزه های کاروتنوئیدی است. در این تحقیق، ابتدا به منظور استخراج کاروتنوئیدها، پس از امتحان روشهای متداول و استفاده از حلالهای مختلف در نهایت، شکستن سلول به کمک پودر شیشه نسبتاً نرم و استفاده از حلالهای استون و هگزان به عنوان بهترین روش انتخاب گردید. سپس جداسازی پیگمانها به روش کروماتوگرافی با لایه نازک انجام شد. بدین منظور، حلالهای مختلف با نسبتهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفت و بهترین الگوی جداسازی، با استفاده از حلالهای استون و پترولئوم اتر و به ترتیب با نسبت 35 : 65 به دست آمد. در این حالت شش باند مختلف بر روی پلیت TLC مشاهده شد که بزرگترین و قوی ترین باند در قسمت پایین و با کمترین مقدار RF بود. همچنین در این مرحله، از تعدادی استاندارد کاروتنوئیدی برای شناسایی مقدماتی پیگمانها استفاده گردید. بزرگترین باند مشاهده شده بر روی صفحه TLC ( 70 درصد ،17/0 Rf-value: ) به عنوان پیگمان اصلی در این باکتری در نظر گرفته شد. سپس جذب نوری پیگمان اصلی در ناحیه طول موجهای 600-300 نانومتر اندازه گیری شد که طیف حاصله و نقاط ماکزیمم به دست آمده نشان دهنده شباهت ساختمانی این کاروتنویید با باکتریوروبرین است. نتایج FT-IR کاروتنوئید اصلی نیز شباهت زیادی بین پیگمان کاروتنوئیدی اصلی Haloarcula sp. IRU1 و باکتریوروبرین که دارای 13 پیوند دوگانه کانجوگه و چهار گروه هیدروکسیل نوع سوم است، را نشان می دهد. البته در طیفFT-IR کاروتنوئید این آرکی علاوه بر مشاهده کششهای مربوط به پیوندهایC_O و O_H در طیف حاصل که به خوبی قابل تشخیص میباشد، کشش نسبتاً ضعیفی نیز مربوط به گروه کتونی نیز قابل مشاهده است. از طرف دیگر، نتایج اسپکتروفتومتری جرمی وزن مولکولی 783 را برای این پیگمان نشان می دهد که 43 دالتون با وزن مولکولی باکتریوروبرین اختلاف دارد. بر طبق اطلاعات به دست آمده از طیف H-NMR، علاوه بر مشخصههای ساختار کاروتنوئید باکتریوروبرین، میتوان حضور یک گروه متیل کتون را نیز در ساختار این کاروتنوئید مورد توجه قرار داد. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده از طیف سنجیهای انجام شده برای شناسایی پیگمان اصلی در این باکتری پیشنهاد می شود کاروتنوئید اصلی این آرکیهالوفیل نیز مانند سایر باکتریهای اکستریم هالوفیل، کاروتنوئید باکتریوروبرین میباشد که در اینجا به صورت استری شده با گروه استات وجود دارد.
Haloarcula sp. IRU1
کاروتنوئید
TLC
جذب نوری
FT-IR
اسپکتروفتومتری جرمی
H-NMR
دریاچه نمک ارومیه
2013
11
22
326
338
https://cell.ijbio.ir/article_206_fe0007ba61ec38673b479b17e3ab967b.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
باکتریهای بالقوه بیماریزای Xanthomonas campestris در خاک کشتزارهای ری و کرج
باکتریهای جنس Xanthomonas از مهم ترین باکتریهای بیماریزای گیاهان زراعی بوده و از عوامل مهم فساد پس از برداشت و خسارت اقتصادی میباشند. در این مطالعه 71 نمونه از خاک کشتزارهای حومة شهرهای ری و کرج جمعآوری شد. غربالگری باکتریها بر روی محیط نیمهانتخابی SX agar، انجام آزمونهای ریختشناسی و بیوشیمیایی و بررسی دو شاخص ویژة ویرولانس منجر به جداسازی تعدادی جدایة X. campestris در میان باکتریهای رشد یافته احتمالی شد. تراکم نسبی X. campestris در مقایسه با تراکم کل باکتریهای رشد یافته برروی محیط SX agar، 69/0 درصد بود. قابلیت تولید اگزوپلیساکارید با میانگین تراکم g l-1 98/10 و میانگین ویسکوزیتة cP 1403 و نیز وجود پیگمان زانتومونادین با شاخص جذب نوری بیشینه در طول موجهای nm 7/444- 0/441 به عنوان دو شاخص اصلی ویرولانس این باکتریها مورد بررسی و تأیید قرارگرفت. شناسایی مولکولی 25 درصد از جدایههای واجد فاکتورهای ویرولانس که بطور تصادفی انتخاب شدند، تعلق به گونة X. campestris را به واسطة وجود مارکر ژنی اختصاصی hrcC تأیید کرد. این بررسی نشان میدهد که علیرغم نبود گزارشی از شیوع بیماری، باکتریهای X. campestris بالقوه بیماریزا در خاک کشتزارهای کلم در حومة ری و کرج یافت میشوند. به عنوان یک بررسی موردی، وجود این سویهها در خاک به دلیل ایجاد خسارتهای ناشی از فساد محصولات که در ایران شایع است، حائز اهمیت میباشد.
کلم (Brassica oleracea)
خاک
Xanthomonas campestris
اگزوپلیساکارید
زانتومونادین
2013
11
22
339
352
https://cell.ijbio.ir/article_207_e790bd2718d77f040f8c2ead0f1c0edb.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
مقایسه کارآیی کاربردی بیوسایدهای فرمالدئیدی و غیرفرمالدئیدی بر توده میکروبی غالب در امولسیون فلزکاری
امولسیونهای فلزکاری کاربرد گستردهای در صنعت فلزکاری جهت خنک کردن، کاهش اصطکاک بین سطوح و جلوگیری از خوردگی دارند. هدف از این پژوهش ارزیابی میزان بار میکروبی امولسیون فلزکاری واحد ریختهگری مس سرچشمه کرمان و بررسی کارآیی بیوسایدهای فرمالدئیدی و غیرفرمالدئیدی درحذف آن میباشد. برای این منظور به مدت 9 ماه، با روش دورهای منظم از مخزن امولسیون فلزکاری واحد ریختهگری مس سرچشمه نمونهگیری شد. با استفاده از تستهای امولسیفیکاسیون، کشش سطحی و کروماتوگرافی مایع با فشار زیاد (HPLC) میکروارگانیسمهای مخرب مایع امولسیون فلزکاری شناسایی شد. درنهایت کارآیی 4 بیوساید انتخابی بر روی توده میکروبی غالب بررسی و کفایت بیوساید مؤثر با HPLC تأیید گردید .از بین بیوسایدهای مورد بررسی، گلوتارآلدئید توانایی حذف کامل آلودگی میکروبی امولسیون فلزکاری را داشت. بنابراین استفاده از این بیوساید در دز بالاتر از ppm 20 درامولسیون فلزکاری مورد بررسی پیشنهاد میگردد.
امولسیون فلزکاری
آلودگی میکروبی
امولسیفیکاسیون
کشش سطحی
بیوساید
2013
11
22
353
364
https://cell.ijbio.ir/article_208_8cde503e0f31474065a4faa8ade9719c.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
نقش سلولهای بنیادی سرطانی در افزایش ریسک ابتلاء به متاستاز و کاهش میزان بقای افراد مبتلا به سرطان پستان
امروزه سلولهای بنیادی سرطانی به عنوان یکی از عوامل اصلی و منشاء متاستاز مطرح می باشند. سلولهای بنیادی سرطانی مواد متعددی از جمله آنزیمهای پروتئازی را از خود ترشح می کنند. آنزیم کلاژناز بینابینی یا کلاژناز فیبروبلاستی عضوی از خانواده بزرگ آنزیمهای پروتئازی مذکور می باشد که با تخریب غشای پایه و ماتریکس خارج سلولی نه تنها گسترش سلولهای سرطانی را تسهیل می نماید بلکه با رهایش فاکتورهای رشد و فاکتورهای رگزایی در بقاء و تغذیه سلولهای سرطانی نیز نقش کلیدی ایفا می کند. دخول یک باز گوانین در موقعیت 1607- پروموتور ژن کلاژناز فیبروبلاستی یک جایگاه اتصال برای اعضای خانواده ETS از فاکتورهای رونویسی ایجاد می کند. جذب عوامل الگوبرداری در اثر این پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی (G2) بیان ژن کلاژناز فیبروبلاستی را به طور محسوسی افزایش می دهد که این شرایط می تواند گسترش سلولهای توموری و تهاجم آنها را آسان تر سازد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر پلی مورفیسم مذکور بر گسترش و متاستاز سرطان پستان و میزان بقای کل، بقای ویژه سرطان و بقای عاری از بیماری افراد مبتلا به سرطان پستان است. بدین منظور، نمونه خون 200 خانم مبتلا به سرطان پستان و 100 نمونه کنترل به نسبت مساوی از دو شهر تهران و اصفهان جمع آوری گردید و با روش PCR-RFLP تعیین ژنوتیپ گردید. محاسبات آماری نشان دادند که فراوانی ژنوتیپ G2/G2 در بین افراد بیمار نسبت به افراد کنترل بیشتر است (5/29 درصد در برابر 23 درصد). بیماران در دو دسته متاستازی (M+) و غیر متاستازی (M-) طبقه بندی شدند. توزیع ژنوتیپی G2/G2 در گروه متاستازی نسبت به گروه کنترل تفاوت آماری معنی داری نشان داد (94/3-05/1=95% CI و 03/2=OR). در مرحله بعد بیماران غیر متاستازی به مدت میانگین 32 ماه تحت نظارت و پیگیری قرار گرفتند. آنالیز بقای کلی 3 ساله در افراد بیمار واجد ژنوتیپ G2/G2 در مقایسه با افراد واجد ژنوتیپهای دیگراز لحاظ آماری معنی دار نبود (تست لاگ-رانک: 12/0=P، 34/2=χ²). اما میزان بقای ویژه سرطان و بقای عاری از بیماری در بین دو گروه مذکور تفاوت آماری معنی داری نشان داد (بقای ویژه سرطان، تست لاگ-رانک: 01/0=P، 45/5 = χ² ، بقای عاری از سرطان، تست لاگ-رانک: 002/0=P، 99/8 =χ²). در مجموع، مطالعه اپیدمیولوژی حاضر برای اولین بار نشان داد که ژنوتیپ G2/G2 به عنوان یک فاکتور تسهیل کننده، با گسترش و متاستاز سرطان پستان مرتبط بوده و سبب افزایش ریسک ابتلاء به متاستاز و کاهش میزان بقاء در افراد واجد ژنوتیپ G2/G2 می شود.
سلولهای بنیادی سرطانی
کلاژناز فیبروبلاستی
میزان بقاء
متاستاز
سرطان پستان
2013
11
22
365
377
https://cell.ijbio.ir/article_209_4e0a274cfe1c177eb1d1b7e4aaf55dc4.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
بررسی اثر پروبیوتیکی Bifidobacterium bifidum بر روی رده سلولهای سرطانی CacoII
پروبیوتیکها مکمل خوراکی میکروبی زنده هستند . اثرات مفید مختلفی به پروبیوتیکها نسبت داده می شود. جالب ترین و بحث انگیزترین این اثرات در خصوص اثر پروبیوتیکها بر روی سرطان می باشد. در این تحقیق اثر پروبیوتیکی Bifidobacterium bifidum روی سلولهای سرطانی CacoII (رده سلولی سرطانی روده بزرگ) بررسی شد . برای این کار محیط کشت آبگوشتی MRS از باکتری Bifidobacterium bifidumآماده و از کشتهای 48،24 و 72 ساعت، دو سوپرناتانت تهیه شد به طوری که یکی از سوپرناتانت ها دارای pH اسیدی(4pH=) و یکی از آنها توسط NaOH 1N خنثی شد(7 pH=). غلظتهای 200،100 و 300 میکرولیتر/میلی لیتر از سوپرناتانت ها روی سلولهای سرطانی CacoII کشت شده در میکروپلیت 96 خانه ای اثر داده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در صد مهاری سوپرناتانت Bifidobacterium bifidum روی سلولهای سرطانی ، 55 درصد تا 82 درصد بوده که مربوط به غلظت 100 میکرولیتر / میلی لیتر (24 ساعت) و 300 میکرولیتر/میلی لیتر (72 ساعت ) بوده است. اثر مهاری سوپرناتانت ها رابطه مستقیم با غلظت داشت و مستقل از اسیدی بودن سوپرناتانت ها بود .
پروبیوتیک
Bifidobacterium bifidum
سرطان کولون
سلولهای CacoII
2013
11
22
378
385
https://cell.ijbio.ir/article_210_d442cf21c18709272aa42a7e9acfb6d5.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
مطالعه تأثیر خاک آلوده به نفت خام بر فعالیت آنزیم آلکالن فسفاتاز در گیاه عدس (Lens culinaris)
آلودگی نفتی در خاک همواره سبب آسیب به محیط زیست شده و زندگی گیاهان و جانوران خاک را تحت تأثیر قرار می دهد. آلودگی نفتی به نشت نفت به هنگام استخراج، پالایش و حمل نفت مربوط می شود. نفت می تواند از طریق خاک آلوده وارد آبهای زیرزمینی شده و مزارع کشاورزی و گیاهان مورد استفاده انسان را تحت تأثیر قرار دهد که مستقیماً سلامت غذایی انسان را تهدید می کند. عدس یکی از گیاهانی که بسیار مورد استفاده غذایی انسان است، بنابراین تحقیق بر روی این گیاه دارای اهمیت می باشد. در این مطالعه تأثیر آلودگی نفتی خاک بر رشد و جوانه زنی گیاه عدس و فعالیت آنزیم آلکالن فسفاتاز مورد مطالعه قرار گرفت و سپس تأثیر آلودگی بر فعالیت آنزیم آلکالن فسفاتاز گیاه بررسی شد. نتایج نشان داد که غلظت 5 درصد آلاینده در خاک سبب تأخیر در جوانه زنی، تغییر در تعداد جوانه ها ، کاهش زیست توده ساقه و ریشه و کاهش طول برگها در گیاه می شود. بنابراین غلظت 5 درصد، مقدار مناسبی برای بررسی تأثیر آلودگی بر آنزیم می باشد. مشخص شد که فعالیت آنزیم در ریشه گیاه شاهد و آلوده با یکدیگر تفاوت معنی داری را نشان می دهد( 05/0 (p<. همچنین محاسبه فاکتورهای کینتیکی Km و Vmax نیز در دو نمونه اختلاف معنی داری را نشان داد. با بررسی نتایج پیشنهاد شد که ممکن است ایزوآنزیم آلکالن فسفاتاز در ریشه آلوده گیاه بیان شده باشد که مسئول تفاوتهای مشاهده شده بین نمونه های شاهد و آلوده است.
آنزیم
گیاه
آلودگی
نفت خام
2013
11
22
386
392
https://cell.ijbio.ir/article_211_3148c360f38822d8383f23e88aa2f49a.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
بهینه سازی قارچ Trichoderma reesei جهت افزایش تولید آنزیم سلولاز از طریق تکنیک Mutation & Selection
قارچ Trichoderma reesei یک میکروارگانیسم سلولولتیک می باشد که به منظور تولید آنزیمهای سلولازی تحت شرایط تخمیر غوطه ور مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق، بعد از چندین مرحله جهش با موتاژن شیمیایی NTG و موتاژن فیزیکی uv، از مجموع 6500 کلونی بررسی شده از این قارچ، یک سویه سلولولیتیک کارآمد به نام 2: 6A به دست آمد که حداکثر میزان تولید آنزیم اگزوکلوکاناز توسط این سویه در روز چهارم U/ml 26/1 (130 درصد بیشتر از تیپ وحشی) و حداکثر میزان تولید آنزیم اندوگلوکاناز در روز چهارم U/ml 82/0 (156 درصد بیشتر از تیپ وحشی) بود.
بهینه سازی سویه
جهش
سلولاز
Trichoderma reesei
2013
11
22
393
400
https://cell.ijbio.ir/article_212_b2d3503d70cdcfd084d74e02fa0fa412.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1392
26
3
ناپایداری ساختارهای ساقه - حلقه در جلوگیری از بیان ژنهای مسئول مقاومت در برابر آلودگیهای ویروسی در توتونهای تراریخت
بیان ساختارهای ساقه - حلقه در گیاهان تراریخت موجب تحریک چرخه خاموشی ژن با استفاده از مولکولهای dsRNA دارای مشابهت در توالی با mRNA موجود در گیاه می شود. در این پژوهش با استفاده از گیاهان توتون تراریخت (N. tabacum cv. Samsun, NN)که ژن (RNA-Directed-RNA Polymerase-1) RDR1 آنها توسط ساختارهای ساقه- حلقه دارای مشابهت ژنتیکی با ژن RDR1 با اندازه های متفاوتی خاموش شده بود میزان پایداری خاموشی ژن بررسی شد. به منظور بررسی پایداری خاموشی ژن، میزان حساسیت به آلودگی سیستمیک ویروس (Potato virus Y strain o) PVY° و نیز میزان بیان ژن RDR1 بررسی شد. توسط آزمون RT-PCR نیمه کمی (semi-quantitative RT-CR) میزان بیان ژنهای دخیل در مقاومت گیاهان به آلودگیهای ویروسی شامل ژنهای IVR ، AOX1، ERF5 و نیز RDR6یک هفته پس از مایه زنی نسلهای دوم (T2) و سوم (T3) توتونهای تراریخت که ژن RDR1 در آنها خاموش شده بود با ویروسPVY° بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد نسل دوم توتونهای تراریخت نسبت به نسل بعدی از میزان بیان کمتر ژن RDR1 و سایر ژنهای دخیل در مقاومت برخوردار می باشد. همچنین لاین های نسل دوم (T2) توتونهای تراریخت در مقایسه با نسل سوم (T3) از حساسیت بیشتر به ویروسPVY° برخوردار بوده و میزان بیان ژن RDR1 در نسل سوم معادل با توتون غیر تراریخت بود. نتایج نشان داد کارآیی ساختار ساقه - حلقه در خاموشی ژن RDR1 در نسل بعد کاهش یافته است. از آنجایی که ژن RDR6 تحت تأثیر ژنRDR1 بوده و برای انتقال پیام خاموشی در طول گیاه و افزایش مقاومت گیاهان به آلودگی ویروسی لازم می باشد، پیشنهاد می کنیم که سرکوب ژن RDR1 در توتونهای تراریخت موجب جلوگیری از بیان ژن RDR6 و در نهایت موجب کاهش انتقال عمودی ساختارهای ساقه - حلقه خاموش کننده به نسل بعد شده است.
خاموشی RNA
ساختمان ساقه - حلقه
RDR1
PVY°
2013
11
22
401
415
https://cell.ijbio.ir/article_226_a3f5767fa9588f4ed8bf45be3dcef4b5.pdf