2024-03-29T18:02:00Z
https://cell.ijbio.ir/?_action=export&rf=summon&issue=113
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
بررسی اسانس سه گونه مرزه (S. spicigera , S. rechingeri , S. macrantha) علیه باکتری های عامل عفونت بیمارستانی و قارچ کاندیدا آلبیکنس
المیرا
احسانی
فاطمه
سفیدکن
فرزانه
حسینی
به منظور بررسی اسانس سه گونه مرزه (S. spicigera ,S. rechingeri ,S. macrantha) علیه باکتری های عامل عفونت بیمارستانی و قارچ کاندیدا آلبیکنس، ابتدا از هر سه گونه مرزه فوق دو اکسشن از باغ گیاه شناسی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور در سال 1391جمع آوری شده و سپس اسانس این گیاهان به روش تقطیر با آب جداسازی گردید.آنالیز ترکیبات تشکیل دهنده اسانسها توسط دستگاه GC/MS صورت گرفت که نتایج نشان می دهد از اسانس Satureja macrantha و Satureja spicigera٬ 16 ترکیب و از اسانس rechingeri Satureja٬ 15 ترکیب شناسایی شدند. ترکیبات غالب در این اسانس ها Thymol، Carvacrol، p-cymene و Gamma-terpinene بود.در این آزمایش، رقت اسانس در 3 سطح شامل یکپنجم، یکبیستوپنجم و یکپنجاهم بود و مقایسه آنها با آنتیبیوتیکهای سفتیزوکسیم و سیپروفلوکسازین و میکروارگانیسم های مورد بررسی نیز در 5 سطح شامل Bacillus subtilis، Staphylococcus aureus، Escherichia coli،Pseudomonas aeroginosa و Candida albicans انجام گرفت.اثرات ضد میکروبی اسانس های حاصل با استفاده از روش انتشار در آگار در مقابل 5 گونه فوق سنجیده شد. حداقل غلظت بازدارنده (MIC) و حداقل غلظت کشندگی (MBC) اسانس ها با روش میکرودیلوشن اندازه گیری شد. Pseudomonas aeruginosa مقاوم ترین باکتری به این 3 اسانس بود و مخمر Candida albicans نسبت به اسانسها حساستر از باکتری ها بود. اسانس Satureja macrantha بیشترین اثر ضدمیکروبی و اسانس Satureja spicigera کمترین اثر ضدمیکروبی را از خود نشان داد.
S.spicigera
S.rechingeri
S.macrantha
اسانس٬ اثر ضدمیکروبی و GC/Ms
2017
08
23
107
119
https://cell.ijbio.ir/article_928_1ccecdc759e7dcc3c0ecd4d9ed23a2f7.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپهای گندم دیم با استفاده ازآغازگرهای نیمه تصادفی اینترونی-اگزونی
احمد
اسماعیلی
فرهاد
نظریان فیروزآبادی
کامران
سمیعی
رضا
دریکوند
امروزه استفاده از نشانگرهای مولکولی در برآورد تنوع ژنتیکی در گیاهان زراعی استفاده فراوانی دارد. یکی از این نشانگرها که حالت توسعه یافته تری از نشانگر RAPD است، نشانگر نیمه تصادفی مربوط به ناحیه اتصال اینترن-اگزون می باشد. نتایج مطالعه حاضر که بر روی 23 لاین و رقم گندم نان دیم و 2 رقم گندم دوروم دیم پرکاربرد در غرب کشور صورت گرفت، نشان داد که از 32 آغازگر نیمهتصادفی، 17 آغازگر بین ارقام و لاینهای گندم چندشکلی نشان دادند. درصد چندشکلی از 38 تا 88 درصد متغیر بود. با استفاده از ماتریس تشابه مشخص گردید که بیشترین تشابه بین ارقام مارون و گهر وجود داشت. تجزیه خوشهای ضرایب تشابه جاکارد و روش اتصال کامل و قطع دندروگرام در ضریب تشابه 65/0، ارقام و لاینهای گندم را در 7 گروه قرار داد و 2 رقم دیگر نیز به طور جداگانه تشکیل دو گروه مجزا را دادند. تجزیه هماهنگ اصلی نیز توانست ژنوتیپهای گندم مورد مطالعه را به خوبی بر اساس فاصله فضائی گروهبندی کند. هفده آغازگر مورد استفاده در این مطالعه بطور قابل ملاحظهای ارقام و لاینهای گندم را با توجه به میزان تنوع ژنتیکی گروهبندی نمودند، هر چند فاصله ژنتیکی اندک تا متوسطی بین آنها مشاهده شد. این گروهبندی توانست ارقام و لاینهای بهاره و زمستانه، و گندم نان و دوروم را به خوبی از همدیگر تفکیک نماید. همچنین گروهبندی بدست آمده از آغازگرهای اگزونی توانست ارقام و لاینهای بهاره و پائیزه و همینطور ارقام و لاینهای گندم دوروم و گندم نان را بهتر از آغازگرهای اینترونی تفکیک نماید.
گندم دیم
تنوع ژنتیکی
اینترون- اگزون
گروهبندی
2017
08
23
120
129
https://cell.ijbio.ir/article_1086_706ccb61e1078347e7db58386458b2f6.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
تاثیر سطوح مختلف سرما روی پروتئین کل، پرولین و فعالیت برخی از آنتی اکسیدانهای آنزیمی گیاه استویا (Stevia rebaudiana Bertoni)
منصور
افشار محمدیان
زهرا
انصاری پیری
امروزه استفاده از شیرین کننده های طبیعی به ویژه اگر افراد مبتلا به دیابت نیز بتوانند از آنها مصرف نمایند، اهمیت زیادی پیدا کرده است. استویا (Stevia rebaudiana) گیاهی بوته ای از تیره Asteraceae، به دلیل دارابودن دیترپن گلیکوزیدهایی از جمله Stevioside و Rebaudiosideو Dudoside که بیش از 300 بار از ساکارز شیرین ترند، از نظر اقتصادی و علمی بسیار مورد توجه است. این تحقیق، به منظور بررسی پروتئین کل، پرولین و برخی از آنتی اکسیدان های آنزیمی گیاه استویا تحت تنش سرما در قالب طرح کاملا تصادفی با دو سطح تیمار دمایی 15 و 5 درجه سانتیگراد در مقایسه به کنترل (°C25) در سه تکرار انجام شد. نتایج بدست آمده تفاوت معنی داری را در میزان پروتئین کل، پرولین و آنتی اکسیدان های آنزیمی شامل سوپر اکسید دیس موتاز (SOD)، آسکوربات پراکسیداز (APX)، پراکسیداز (POD) و پلی فنل اکسیداز (PPO) تحت تنش سرما نشان ندادند. لذا می توان گفت که تیمارهای سرمایی 15 و 5 درجه سانتی گراد برای گیاه استویا تنش زا نبوده و این گیاه در دماهای مذکور، به شرط کوتاه بودن زمان تیمار (2 ساعت)، احتمالا از نظر فیزیولوژیکی متحمل می باشد. همچنین از نظر ظاهری نیز گیاهان تحت تیمار نسبت به کنترل تفاوت محسوسی نداشتند
استرس سرما
پروتئین کل
پرولین
آنتی اکسیدان های آنزیمی
Stevia rebaudiana
2017
08
23
130
140
https://cell.ijbio.ir/article_971_e7fdb3d955ab81fad6508e4da4c42bc7.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
گروهبندی و ارزیابی تنوع ژنتیکی اکوتیپهای مختلف گیاه دارویی Plantago psyllium با استفاده از نشانگر ISSR
مهدی
رمضانی
مهدی
رحیمی
تنوع ژنتیکی 17 اکوتیپ مختلف اسفرزه گونه Plantago psyllium با استفاده از 12 نشانگر ISSR مورد ارزیابی مولکولی و همچنین با نه صفت، مورد ارزیابی مرفولوژی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس حاکی از تنوع بالا بین اکوتیپ های مورد مطالعه بود. تجزیه خوشهای به روش UPGMA توانست 17 اکوتیپ مختلف را بر اساس دادههای زراعی در سه گروه قرار دهد. همچنین ارزیابی مولکولی اکوتیپها نشان داد که 12 آغازگر توانستند تعداد 91 نوار چندشکل به وجود آورند، که از بین آغازگرهای مورد استفاده، آغازگر UBC814 با 14 نوار و بعد از آن، آغازگرهای UBC811، UBC813 و UBC817 با تعداد 13 باند بیشترین و آغازگرهای UBC824 و UBC876 با تعداد 7 باند کمترین تعداد نوار چندشکل را ایجاد نمودند. PIC نشانگرها بین 27/0 تا 44/0 و MI از 91/0 تا 10/4 متغیر بود. تجزیه خوشهای به روش UPGMA براساس نشانگرهای مولکولی، 17 اکوتیپ مورد مطالعه را در پنج گروه قرار داد که به ترتیب شامل 3، 9، 3، 1 و 1 اکوتیپ بودند. گروهبندی اکوتیپها با نشانگرهای مولکولی تا حد متوسطی با گروهبندی اکوتیپها با صفات مورفولوژیک مطابقت داشت.
اسفرزه
تجزیه خوشهای
تنوع ژنتیکی
نشانگر مولکولی
ISSR
2017
08
23
141
151
https://cell.ijbio.ir/article_1080_876387ac2c9b1ab356981765a731e0ed.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
بررسی اثر متیل جاسمونات، نیترات پتاسیم و موالونیک اسید بر محتوای آرتمیزین در کشت سوسپانسیون سلولی درمنه خزری
ماندانا
صمیمی زاد
پریسا
جنوبی
محمدرضا
نقوی
الیاس
آریا کیا
بنیامین
یزدانی
ابوالحسن
شاهزاده فاضلی
مقدمه: درمنه خزری (Artemisia annua L.) از گیاهان دارویی و معطر خانواده Asteraceae میباشد. اهمیت عمده این گیاه ناشی از حضور لاکتون سزکوئی ترپن اندوپراکسید به نام آرتمیزینین است که علاوه بر خاصیت ضد مالاریایی قادر به از بین بردن انتخابی سلولهای سرطانی میباشد.هدف: با توجه به مقدار اندک آرتمیزینین در این گیاه و غیراقتصادی بودن ساخت شیمیایی آن، کشت بافت آن به منظور تولید آرتمیزینین ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه کشت بافت و افزایش میزان آرتمیزینین در کشت سوسپانسیون سلولی با استفاده از الیسیتورها است.روش کار: به منظور کالزایی از محیط کشت MS حاوی تیمار هورمونی بنزیل آدنین (BA) و نفتالین استیک اسید (NAA) و ریزنمونه ریشه استفاده شد. سوسپانسیون سلولی از کالوس های ریشه در محیط MS مایع حاوی BA 1.5 mg/l-¹ و NAA 0.5 mg/l-¹ تهیه گردید. به منظور مطالعه میزان آرتمیزینین در کشت سوسپانسیون سلولی از تیمارهای متیل جاسمونات، نیترات پتاسیم و لاکتون موالونیک اسید استفاده گردید.نتایج: در فاز کالزایی BA 1.5 mg/l-¹ و NAA 0.5 mg/l-¹ بهترین تیمار محسوب شدند. در کشت سوسپانسیون سلولی بیشترین میزان آرتمیزینین در غلظت های 5 mg/l-¹ متیل جاسمونات، 750 mg/l-¹ نیترات پتاسیم و mgl¯¹ 75 موالونیک اسید به دست آمد. به نظر می رسد کالوسهای گیاه درمنه خزری در تولید آرتمیزینین در کشت سوسپانسیون سلولی مؤثر باشند. همچنین افزودن الیسیتورها موجب افزایش قابل توجهی در میزان آرتمیزینین در کشت سوسپانسیون سلولی میگردد.
درمنه خزری
کشت بافت
سوسپانسیون سلولی
آرتمیزینین
2017
08
23
152
160
https://cell.ijbio.ir/article_902_b7e5de922382623e09db3fa0f622d2db.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
سنتز نانو ذرات نقره به روش سبز با استفاده از عصاره گیاه مرزنجوش اروپایی( Origanum majorana )و بررسی اثرات ضد میکروبی آن
سمیه
کاوسی
هاشم
یعقوبی
روشهای مختلف زیادی برای تولید نانوذرات نقره وجود دارد ولی استفاده از گیاهان بدلیل کم هزینه و سازگار محیط زیست بودن در سنتز نانوذرات بسیار مورد توجه قرار گرفته است در این مطالعه سنتز زیستی نانوذرات نقره بوسیله عصاره گیاه مرزنجوش اروپایی و بررسی خصوصیات ضد میکروبی آن گزارش شده است. در این مطالعه از عصاره گیاه مرزنجوش اروپایی به عنوان عامل کاهنده برای تولید زیستی نانو ذرات نقره استفاده شد. نانو ذرات حاصله برای تعیین اندازه ، خواص ساختاری، خواص اپتیکی، مورفولوژی و ریخت شناسی بترتیب با دستگاههای پراش اشعه ایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی میدان گسیلی (FESEM) و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مورد آنالیز و بررسی قرار گرفتند و فعالیت ضد میکروبی آن بر علیه باکتری های استاندارد باسیلوس سرئوس، اشرشیا کلی، سودوموناس آئروژنز و استافیلوکوکوس اورئوس بررسی گردید. تشکیل نانو ذرات زیستی نقره در محدوده 400 الی 450 نانومتر با استفاده از دستگاه اسپکتوفتومتر (UV) نشان داده شد. اندازه و مورفولوژی این نانو ذرات توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) تعیین شد که شکل ذرات کروی و اندازه متوسط آنها در حدود 70-30 نانومتر است. نانو ذرات نقره زیستی دارای فعالیت ضد میکروبی بر علیه باکتری های گرم مثبت و گرم منفی بودند. به نظر می رسد که سنتز سبز نانوذرات با استفاده از عصاره گیاهان می تواند به افزایش ضد باکتریایی آنها کمک کند. در تحقیق حاضر نشان داده شد که خواص ضد باکتریایی عصاره های حاوی نانوذرات به شکل محسوسی افزایش یافت.
سنتز سبز
مرزنجوش اروپایی
نانو ذرات نقره
2017
08
23
161
173
https://cell.ijbio.ir/article_1122_841d28a060f7f41df4f9755a7589a71e.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
تولید الکتریسیته در پیل سوختی میکروبی دومحفظهای توسط باکتری شِوانلا اگزوالکتروژنیک جداشده از رسوبات بستر دریای مازندران
مجتبی
محسنی
سیده مریم
اکرامی
پیل سوختی میکروبی، سیستم بیوالکتروشیمیایی است که انرژی موجود در ترکیبات آلی را از طریق عملکرد کاتالیسیتی میکروارگانیسمها در شرایط بیهوازی به انرژی الکتریکی تبدیل میکند. جداسازی و بررسی مشخصات باکتری شوانلا از رسوبات بستر دریای مازندران و نیز بررسی توانایی تولید الکتریسیته از اهداف پژوهش حاضر بود. نمونههای جمعآوری شده از رسوبات بستر دریا به محیط کشت کلیگلرآگار منتقل شد و کلنیهای سیاه رنگ جداسازی شد. پس از شناسایی جدایهها توانایی تولید الکتریسیته ارزیابی شد. پیل سوختی میکروبی دومحفظهای طراحی گردید و جدایه منتخب به محفظه آند حاوی محیط کشت LB تلقیح شد. از رسوبات بستر دریای مازندران، باکتری احیا کننده سولفات جداسازی شد و با عنوان جدایه ME1 نامگذاری شد. نتایج بررسی مشخصات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی جدایه ME1، نشان داد این باکتری متعلق به جنس شِوانلا بود. همچنین بررسی توالی ژن 16S rRNA و رسم درخت فیلوژنی نشان داد که جدایه ME1 دارای 38/96 درصد هومولوژی با شِوانلا زیامِننسیس (Shewanella xiamenensis) بود. نتایج نشان داد که باکتری جداشده توانایی تولید الکتریسیته در پیل سوختی میکروبی را داشت. همچنین نتایج مطالعات حاضر نشان داد که جدایه ME1 توانایی تولید الکتریسیته با ولتاژ ثابت مدار باز 765 میلیولت را داشت. بیشترین چگالی توان و جریان به ترتیب 817/140 میلیوات بر مترمربع و 5/395 میلیآمپر بر مترمربع سنجیده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که شوانلاME1 جداشده از رسوبات بستر دریای مازندران، توانایی تولید الکتریسیته در پیل سوختی میکروبی را داشت. این جدایه میتواند برای تولید همزمان الکتریسیته در سیستمهای تصفیه پساب، معرفی شود.
باکتری شوانلا
پیل سوختی میکروبی
دریای مازندران
2017
08
23
174
187
https://cell.ijbio.ir/article_1112_5f028965221ee05c32939c54e76a0c18.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
تولید باکتریایی پروتئین نوترکیب کیتیناز از باکتری ترموفیل Paenibacillus ehimensis
مهدی
مرتضوی
سعید
امین زاده
علیرضا
قنبری
ناصر
فرخی
علی اصغر
کارخانه
زهره
جواهری
کیتین، دومین بیوپلیمر فراوان در طبیعت بعد از سلولز و جزء اصلی کوتیکول حشرات و پوسته سخت پوستان است و دیواره سلولی بیشتر قارچها و بعضی از جلبکها و نیز نماتدها را تشکیل میدهد. مقادیر زیادی کیتین به شکل باقیمانده تجزیه ناپذیر بدن بسیاری از جانداران وارد طبیعت میشود که باعث آلودگی محیط زیست میگردد. میتوان پس از تجزیه این پلی ساکارید با آنزیم کیتیناز از آن در جنبههای مختلف زندگی بهره جست. کیتینازها یکی از آنزیم هایی هستند که نقش تجزیه کیتین نامحلول را بر عهده دارند. برخی از باکتری ها کیتیناز را برای هضم کیتین تولید میکنند. در این تحقیق ژن کیتیناز ترموفیل با شماره دسترسی JQ675723 از جدایه باکتریایی Paenibacillus sp. A01 جداسازی و پس از همسانهسازی در pET26b به باکتری اشرشیا کلی برای تولید پروتئین نوترکیب منتقل شد. آنزیم هترولوگ تولیدی توسط ستون میل ترکیبی نیکل- سفاروز خالص گردید؛ آنزیم تولیدی نشان داد که در حضور کیتین کلوییدی و پس از افزودن 3 و5-دی نیترو سالیسلیک اسید در 530 نانومتر و در دمای C° 60 دارای فعالیت هیدرولازی است. دمای بالا، پتانسیل کاربردی شدن آن در صنعت را خاطر نشان میسازد. همچنین توالی نوکلئوتیدی بهدستآمده برای ژن کتیناز بهصورت تئوری مورد مطالعه قرار گرفت که تشابه زیادی را به کیتینازهای دستهبندی شده در خانواده 18 گلیکوزیل هیدرولازها نشان داد. بررسی توالی آمینواسیدی آنزیم کیتیناز بهترتیب از ناحیه آمینی به سمت ناحیه کربوکسیل وجود سه دُمین کاتالیتیکی گلیکوزیل هیدرولاز 18، شبه فیبرونکتین و متصلشونده به کیتین را مشخص نمود.
: باکتری ترموفیل
کیتین
کیتیناز
Paenibacillus ehimensis
2017
08
23
188
197
https://cell.ijbio.ir/article_1089_e13969d21e5b7847c7616921bb9eeca3.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
بررسی هیستوپاتولوژی ترمیم زخم های عمیق پوستی غیر عفونی با عصاره هیدروالکلی گیاهان مرزه کوهی، بادرنجبویه، سدر، گل ختمی و حنا
مهران
میراولیائی
ریحانه
چلونگر
اکرم
امین جعفری
اردشیر
طالبی
مجید
غیاث
ﺑـﺎ وﺟـﻮد ﭘﻴـﺸﺮﻓﺖﻫـﺎی ﻋﻤـﺪه در درﻣﺎن زﺧﻢ، ترمیم ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از چالش های مهم پیش رو ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪه اﺳﺖ. با توجه به خواص آنتی اکسیدانی، ضد میکروبی و ضد التهابی اثبات شده در گیاهان مرزه کوهی، بادرنجبویه، سدر، گل ختمی و حنا، تاثیر این گیاهان ﺑﺮ روﻧﺪ ﺗﺮﻣﻴﻢ زﺧﻢ ﭘﻮﺳﺘﻲ و هم چنین مقایسه با تتراسیکلین در ﻣﻮش ﺻﺤﺮاﻳﻲ مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 48 رأس رت نر همسان نژاد ویستار در 8 گروه 6 تایی به صورت تصادفی دسته بندی شدند. پس از ایجاد زخم در رت ها، اثر عصاره گیاهان مرزه کوهی، بادرنجبویه، سدر، گل ختمی، حنا از یک سو و پماد تتراسیکلین (کنترل مثبت) از سوی دیگر، بر روند التیام زخم مورد بررسی قرار گرفت. یک گروه به عنوان کنترل و گروه دیگر نیز تحت تیمار مخلوط پنج گیاه قرار گرفتند. بررسی های ماکروسکپی و هیستوپاتولوژی نشان داد که پس از 7 روز (با شدت کمتر) و بعد از 14روز تیمار (تقریبا به طور کامل)، ناحیه درم واپیدرم پوست ترمیم یافته است. بررسی های میکروسکپی تفاوت معنادار را در میزان درصد بهبود لایه درم و اپیدرم پس از 14 روز تیمار (با پمادهای گیاهی)، در مقایسه با گروه کنترل، نشان می دهد (p<0.05). تیمار با عصاره گل ختمی (پس از چهارده روز) ، در روند بهبود ناحیه درم و اپیدرم نسبت به سایر گروه ها چشمگیر تر است. ﻋﺼﺎره گل ختمی به واسطه داشتن ﺗﺮﻛﻴﺒﺎت ضدالتهابی و آنتی اکسیدانی، در مقایسه با سایر عصاره ها، در التیام لایه اپیدرم ودرم موثرتر عمل نموده است.
ترمیم زخم
گیاهان دارویی
هیستوپاتولوی
2017
08
23
212
222
https://cell.ijbio.ir/article_1118_f6f050fc813f1ffcb551cf7e3cc7e0b8.pdf
پژوهشهای سلولی و مولکولی (مجله زیست شناسی ایران)
Cell Mol Res
2383-2738
2383-2738
1396
30
2
بررسی تاثیر جهش در ناحیه پروپپتید بر بیان فاکتور IX انسانی
جعفر
وطن دوست
َشکوفه
حسن آبادی
مجید
مومنی مقدم
فاکتور IX بعنوان یک فاکتور انعقاد خون و وابسته به ویتامین K، برای عملکرد بیولوژیک خود نیاز به تغییرات پس از ترجمه از جمله گاماکربوکسیلاسیون دارد. گاماکربوکسیلاسیون توسط آنزیمی به نام گاماکربوکسیلاز کاتالیز می شود و پروپپتید پروتئین های وابسته به ویتامین K، اولین مکان شناسایی گاماکربوسیلاز می باشند. اسیدهای آمینه خاص در این توالی پروپپتیدی مسئول تفاوت تمایل آنزیم برای گاماکربوسیلاز هستند. هرچه میزان ثابت مهاری بیشتر شود تمایل آنزیم کم و پروتئین به طور کامل گاماکربوسیله می شود. مشخص شده است که در بین پروتئین های وابسته به ویتامین K، پروترومبین کمترین تمایل به آنزیم گاماکربوکسیلاز و در نتیجه بیشترین میزان گاماکربوسیلاسیون را دارد. لذا در این مطالعه سازه بیانی pMT-FIX-M واجد cDNA فاکتور IX جهش یافته در اسیدآمینه 13- (H به P) بر اساس پروپپتید پروترومبین ساخته شد. میزان بیان و فعالیت فاکتور IX نوترکیب جهش یافته و طبیعی در زمانهای مختلف بعد از ترانسفکشن توسط الایزا و انعقاد بررسی شد. نتایج نشان داد که غلظت و فعالیت فاکتور IX و در نتیجه گاماکربوکسیلاسیون فاکتور IX جهش یافته بیشتر از فاکتور IX طبیعی است.
فاکتورIX
گاما کربوکسیلاز
پروپپتید
پروترومبین
2017
08
23
208
218
https://cell.ijbio.ir/article_1213_35d157a64345e9b8542ca007e97f90fd.pdf