میکروبیولوژی
مجتبی محسنی؛ سیده فریبا پورسید؛ محمد جواد چایچی
دوره 33، شماره 4 ، زمستان 1399، ، صفحه 526-535
چکیده
حضور انواع آلایندههای آلی از جمله بنزن و مشتقات آن در آب و فاضلاب به دلیل خطراتی که بر سلامت انسان و محیط زیست دارند موجب نگرانی گسترده شده است. از روشهای مفید برای شناسایی حضور آلایندهها در محیطزیست، سنجش سمیت بر اساس مهار نورتابی باکتریهای نورافشان میباشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی حضور برخی مشتقات بنزن به روش زیستسنجی ...
بیشتر
حضور انواع آلایندههای آلی از جمله بنزن و مشتقات آن در آب و فاضلاب به دلیل خطراتی که بر سلامت انسان و محیط زیست دارند موجب نگرانی گسترده شده است. از روشهای مفید برای شناسایی حضور آلایندهها در محیطزیست، سنجش سمیت بر اساس مهار نورتابی باکتریهای نورافشان میباشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی حضور برخی مشتقات بنزن به روش زیستسنجی بر پایه مهار نورتابی باکتری بومی نورافشان ویبریو MM1جدا شده از دریای مازندران بود. برای سنجش سمیت، غلظت های مختلف بنزن و برخی مشتقات آن با محیط رشد باکتری نورافشان مجاور شد. سمیت مشتقات بنزنی از طریق کاهش نورتابی ویبریو MM1 به کمک لومینومتر سنجیده شد. نتایج نشان داد نورتابی باکتری MM1 در حضور مشتقات بنزن کاهش چشمگیری داشت به طوریکه باکتری توانایی تشخیص غلظتهای بسیار پایین تا 18-10 میلیگرم بر لیتر را داشت. همچنین مقادیر EC50 برای بنزن، اتیلبنزن، برموبنزن، کلروبنزن، آنیلین، کلروفنل، نیتروبنزن، رزورسینول و پیروکتکول به ترتیب 14-10×41/3، 13-10×83/7، 8-10×29/1، 9-10×91/2، 5-10×82/1، 8-10×28/3، 3-10×9/2، 4-10×2 و 3-10×3/8 میلیگرم بر لیتر محاسبه شد. برای ارزیابی سمیت حاد و سمیت مزمن مشتقات بنزن، پارامتر T1/2 برای هر غلظت محاسبه شد. نتایج نشان داد اتیلبنزن با غلظت 10-10×7/1 میلیگرم بر لیتر دارای بیشترین سمیت حاد و نیتروبنزن با غلظت 10-8×9/1 میلیگرم بر لیتر دارای بیشترین سمیت مزمن با مقدار T1/2 به ترتیب 6/15 و 9/471 ثانیه بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد ویبریو MM1 بومی نورافشان میتواند برای شناسایی و سنجش سمیت آلایندههای زیست محیطی شامل مشتقات بنزن مورد استفاده قرار گیرد.
میکروبیولوژی
مجتبی محسنی؛ نازلار محمدحسین زاده؛ عبدالصمد کرامت
دوره 31، شماره 3 ، پاییز 1397، ، صفحه 370-385
چکیده
دلوویبریو و ارگانیسمهای مشابه (BALOs)، گروهی از باکتریهای شکارچی رده دلتا پروتئوباکتر هستند که برخی باکتریهای گرم منفی را شکار میکنند. در این مطالعه، ویژگیهای زیستی جدایهای از BALOs دریایی و کاربرد آن در حذف باکتریهای بیماریزا مورد بررسی قرار گرفت. باکتری شکارچی MMHZ1 به کمک روش آگار دو لایه از آبهای ساحلی دریای مازندران جداسازی ...
بیشتر
دلوویبریو و ارگانیسمهای مشابه (BALOs)، گروهی از باکتریهای شکارچی رده دلتا پروتئوباکتر هستند که برخی باکتریهای گرم منفی را شکار میکنند. در این مطالعه، ویژگیهای زیستی جدایهای از BALOs دریایی و کاربرد آن در حذف باکتریهای بیماریزا مورد بررسی قرار گرفت. باکتری شکارچی MMHZ1 به کمک روش آگار دو لایه از آبهای ساحلی دریای مازندران جداسازی شد. از باکتری پروتئوس جدا شده از روده ماهی به عنوان طعمه استفاده شد. جدایه MMHZ1 بسیار پرتحرک و باکتریولیتیک بوده و توانایی تشکیل پلاک بر سطح محیط کشت آگار دو لایه را داشت. مطالعه تعیین توالی ژن 16S rRNA نشان داد که جدایه MMHZ1 دارای 62/99 درصد هومولوژی با هالوباکتریووراکس لیتورالیس (Halobacteriovorax litoralis) بود. همچنین خصوصیات زیستی جدایه نشان داد که pH، غلظت نمک و دمای بهینه رشد جدایه، به ترتیب 2/7، 24/0 درصد و 25 درجه سانتیگراد بود. نتایج نشان داد که جدایه تنها در حضور طعمه زنده رشد و فعالیت داشت در حالیکه توانایی استفاده از طعمه باکتریایی کشته شده با اتوکلاو را نداشت. همچنین بررسی طیف طعمه شامل برخی باکتریهای گرم منفی بیماریزا نشان داد که MMHZ1 توانایی لیز 23/69 درصد از 13 طعمه مورد آزمایش را داشت. نتایج مطالعه حاضر، امکان استفاده از BALOs به منظور کنترل زیستی باکتریهای بیماریزا را نشان داد.
میکروبیولوژی
مجتبی محسنی؛ فاطمه قربانزاده؛ باقر سیدعلیپور
دوره 30، شماره 4 ، زمستان 1396، ، صفحه 387-398
چکیده
فیتیک اسید فرم اصلی ذخیرهای فسفر است که برای حیوانات تک معده نظیر ماکیان و ماهی و حتی انسان قابل هضم نیست. هدف از این تحقیق بررسی تولید فیتاز از عصاره سبوس برنج به عنوان منبع غنی و ارزان قیمت فیتات توسط سویههای باسیلوس جداشده از رسوبات بستر دریای مازندران بود. با تیمار حرارتی نمونههای رسوب بستر دریا، جدایههای باسیلوس تولید ...
بیشتر
فیتیک اسید فرم اصلی ذخیرهای فسفر است که برای حیوانات تک معده نظیر ماکیان و ماهی و حتی انسان قابل هضم نیست. هدف از این تحقیق بررسی تولید فیتاز از عصاره سبوس برنج به عنوان منبع غنی و ارزان قیمت فیتات توسط سویههای باسیلوس جداشده از رسوبات بستر دریای مازندران بود. با تیمار حرارتی نمونههای رسوب بستر دریا، جدایههای باسیلوس تولید کننده فیتاز توسط محیط کشت PSM آگار غربالگری شدند. همچنین پس از سنجش کمی تولید آنزیم فیتاز به روش آمونیوم مولیبدات، تولید فیتاز جدایهها در محیط کشت مایع MGE حاوی عصاره سبوس برنج بررسی شد. نتایج غربالگری 40 جدایه نشان داد که چهار جدایه MGH2، MGH3، MGH4 و MGH7 با هاله شفاف در اطراف کلنی، بیشترین توانایی تولید فیتاز را داشتند. بررسی مشخصات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نشان داد که تمام جدایههای منتخب متعلق به جنس باسیلوس بودند. حفظ هاله شفاف پس از رنگ آمیزی با آمونیوم مولیبدات، نشان داد که تمام جدایههای منتخب توانایی تولید فیتاز را داشتند. همچنین نتایج سنجش کمی تولید فیتاز توسط جدایهها نشان داد که بیشترین و کمترین مقدار تولید فیتاز به ترتیب مربوط به جدایه MGH4 با U ml-110.58 و جدایه MGH3 با U ml-19.34 بود. نتایج تولید فیتاز با استفاده از عصاره سبوس برنج در محیط رشد مایع MGE، افزایش 60-55 درصدی نسبت به محیط رشد مایع PSM را نشان داد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که عصاره سبوس برنج میتواند به عنوان سوبسترای مناسب و مقرون به صرفه با سطح تولید فیتاز بالا در نظر گرفته شود.
میکروبیولوژی
مجتبی محسنی؛ سیده مریم اکرامی
دوره 30، شماره 2 ، تابستان 1396، ، صفحه 174-187
چکیده
پیل سوختی میکروبی، سیستم بیوالکتروشیمیایی است که انرژی موجود در ترکیبات آلی را از طریق عملکرد کاتالیسیتی میکروارگانیسمها در شرایط بیهوازی به انرژی الکتریکی تبدیل میکند. جداسازی و بررسی مشخصات باکتری شوانلا از رسوبات بستر دریای مازندران و نیز بررسی توانایی تولید الکتریسیته از اهداف پژوهش حاضر بود. نمونههای جمعآوری شده ...
بیشتر
پیل سوختی میکروبی، سیستم بیوالکتروشیمیایی است که انرژی موجود در ترکیبات آلی را از طریق عملکرد کاتالیسیتی میکروارگانیسمها در شرایط بیهوازی به انرژی الکتریکی تبدیل میکند. جداسازی و بررسی مشخصات باکتری شوانلا از رسوبات بستر دریای مازندران و نیز بررسی توانایی تولید الکتریسیته از اهداف پژوهش حاضر بود. نمونههای جمعآوری شده از رسوبات بستر دریا به محیط کشت کلیگلرآگار منتقل شد و کلنیهای سیاه رنگ جداسازی شد. پس از شناسایی جدایهها توانایی تولید الکتریسیته ارزیابی شد. پیل سوختی میکروبی دومحفظهای طراحی گردید و جدایه منتخب به محفظه آند حاوی محیط کشت LB تلقیح شد. از رسوبات بستر دریای مازندران، باکتری احیا کننده سولفات جداسازی شد و با عنوان جدایه ME1 نامگذاری شد. نتایج بررسی مشخصات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی جدایه ME1، نشان داد این باکتری متعلق به جنس شِوانلا بود. همچنین بررسی توالی ژن 16S rRNA و رسم درخت فیلوژنی نشان داد که جدایه ME1 دارای 38/96 درصد هومولوژی با شِوانلا زیامِننسیس (Shewanella xiamenensis) بود. نتایج نشان داد که باکتری جداشده توانایی تولید الکتریسیته در پیل سوختی میکروبی را داشت. همچنین نتایج مطالعات حاضر نشان داد که جدایه ME1 توانایی تولید الکتریسیته با ولتاژ ثابت مدار باز 765 میلیولت را داشت. بیشترین چگالی توان و جریان به ترتیب 817/140 میلیوات بر مترمربع و 5/395 میلیآمپر بر مترمربع سنجیده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که شوانلاME1 جداشده از رسوبات بستر دریای مازندران، توانایی تولید الکتریسیته در پیل سوختی میکروبی را داشت. این جدایه میتواند برای تولید همزمان الکتریسیته در سیستمهای تصفیه پساب، معرفی شود.
میکروبیولوژی
مجتبی محسنی؛ شیماسادات معقول
دوره 28، شماره 4 ، زمستان 1394، ، صفحه 588-598
چکیده
امروزه با توجه به آلودگی گسترده محیط زیست به انواع آلایندهها و فلزات سنگین، استفاده از روشهای نوین، سریع و با کارایی بالا برای تشخیص آلایندهها اهمیت زیادی پیدا کرده است. یکی از روشهای سنجش سمیت نمونههای محیطی، استفاده از باکتریهای نورافشان برای آزمون سنجش سمیت بر اساس مهار بیولومینسانس میباشد. هدف پژوهش حاضر، سنجش سمیت ...
بیشتر
امروزه با توجه به آلودگی گسترده محیط زیست به انواع آلایندهها و فلزات سنگین، استفاده از روشهای نوین، سریع و با کارایی بالا برای تشخیص آلایندهها اهمیت زیادی پیدا کرده است. یکی از روشهای سنجش سمیت نمونههای محیطی، استفاده از باکتریهای نورافشان برای آزمون سنجش سمیت بر اساس مهار بیولومینسانس میباشد. هدف پژوهش حاضر، سنجش سمیت فلزات سنگین با استفاده از باکتری نورافشان جدا شده از دریای مازندران بود. نمونه آب از اعماق مختلف دریای مازندران جمع آوری شد. برای جداسازی باکتری نورافشان، نمونهها در محیط کشت اختصاصی تلقیح و در دمای 28 درجه سانتیگراد گرماگذاری شد. رشد و نورافشانی جدایه به روش اسپکتروفتومتری و لومینومتری بررسی شد. سپس سنجش سمیت فلزات سنگین سرب، کادمیوم و مس توسط خاصیت لومینسانس جدایه نورافشان انجام شد. باکتری نورافشان به نام جدایه MM1 از آب دریا جداسازی شد. نتایج بررسی نورافشانی نشان داد که جدایه MM1 توانایی نورافشانی پایدار و با سطح بالا داشت. نور ساطع شده از جدایهی MM1 کاهش قابل توجهی در حضور فلزات سنگین داشت. نتایج نشان داد که جدایه قادر به تشخیص غلظت بسیار پایین فلزات سنگین میباشد. مقادیر EC50 برای فلزات سنگین سرب، کادمیوم و مس به ترتیب mgL-1 55/8، mgL-1 46/18 و mgL-1 77/3 سنجیده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که فعالیت لومینسانس باکتری نورافشان جدا شده از دریای مازندران به حضور فلزات سنگین حساس بوده و به طور قابل توجهی کاهش یافت. این جدایه میتواند برای سنجش سمیت آلایندههای زیست محیطی بویژه فلزات سنگین مورد استفاده قرار گیرد.
میکروبیولوژی
مجتبی محسنی؛ سجاد فیروزیار؛ ام لیلا نظری
دوره 28، شماره 3 ، پاییز 1394، ، صفحه 384-394
چکیده
سیانید ترکیبی خطرناک برای موجودات زنده است. ترکیبات سیانیدی به طور گسترده در صنایع مختلف مورد استفاده قرار گرفته و موجب آلودگی محیط زیست میشود. تجزیه زیستی بهترین روش برای از بین بردن سیانید در پساب صنایع و معادن میباشد. جداسازی باکتریهای تجزیه کننده سیانید در شرایط قلیایی از خاک آلوده و مطالعه توانایی آنها در تجزیه سیانید، ...
بیشتر
سیانید ترکیبی خطرناک برای موجودات زنده است. ترکیبات سیانیدی به طور گسترده در صنایع مختلف مورد استفاده قرار گرفته و موجب آلودگی محیط زیست میشود. تجزیه زیستی بهترین روش برای از بین بردن سیانید در پساب صنایع و معادن میباشد. جداسازی باکتریهای تجزیه کننده سیانید در شرایط قلیایی از خاک آلوده و مطالعه توانایی آنها در تجزیه سیانید، از اهداف این پژوهش بود. نمونههای خاک آلوده به سیانید در محیط کشت معدنی حداقل و حاوی 3/4 میلی مولار پتاسیم سیانید، غنیسازی شد. سپس تجزیه سیانید و تولید آمونیاک در محیط رشد به روش پیکریک اسید و نسلر، سنجیده شد. همچنین توانایی باکتری جداشده در استفاده از ترکیبات مختلف سیانیدی بررسی شد. با روش غنی سازی متوالی، جدایه باکتریایی با توانایی تجزیه سیانید در شرایط قلیایی، جداسازی شد و MF3 نامگذاری شد. جدایه MF3 توانست سیانید موجود در محیط رشد را در شرایط قلیایی و پس از 36 ساعت تجزیه کند. نتایج نشان داد که کاهش غلظت سیانید با افزایش غلظت آمونیاک در محیط رشد و نیز رشد MF3، ارتباط مستقیم داشت. همچنین باکتری جداشده، توانایی استفاده از ترکیبات مختلف سیانیدی به عنوان تنها منبع کربن و نیتروژن را نشان داد. بررسی توالی ژن 16S rDNA و رسم درخت فیلوژنی نشان داد که جدایه MF3 دارای 99 درصد هومولوژی با باسیلوس سافِنسیس (Bacillus safensis) بود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که جدایه MF3، گزینه مناسبی برای تجزیه زیستی سیانید در شرایط قلیایی است. این باکتری میتواند برای حذف سیانید از پساب صنایع و مکانهای آلوده، معرفی شود.